645- ترید آف بین بهره و ماکزیمم سوئینگ و امپدانس ورودی و ظرفیت خازنی مورد نیاز و نویز جانسون اضافه شده توسط مقاومت در طراحی فرکانس بالا
هر از گاهی امید سر به سرم میذاره و میگه یه لیوان از آبِ اون مدرکی که گذاشتی درِ کوزه بیار بده بخوریم و چپ و راست ازم میپرسه این همه واحد پاس کردی و آخرش سیمکشم نشدی و وقتی جدیتر میشه میگه به چه کارت اومد اون همه مداری که بستی و ترانزیستورایی که سوزوندی؛ که خب هر بار میرم رو منبر و زندگی رو از دید یه برقی براش تفسیر میکنم و مشکلاتو به مقاومت تشبیه میکنم و از افزایش ظرفیت میگم و بالابردن توان و از شارژ و دشارژ شدنمون و از جریان و امید به زندگی و فیدبک گرفتن از آدما و ترید آف و... ولی خب باید اعتراف کنم من همین ترید آف رو هم نمیتونم تو زندگیم پیاده کنم؛ ینی یه کاری کنی نه سیخ بسوزه نه کباب، ینی سبک سنگین کنی و یه موقع بهره مدارو بیاری پایین که سوئینگت بیشتر شه و یه موقع به خاطر از بین بردن نویز مجبور باشی چهار قلم جنس دیگه هم بچپونی تو مدارت و هزینه رو ببری بالا و حواست به امپدانس ورودی و خروجی هم باشه و به این فکر کنی که اگه فرکانسو بیشتر کنی کلاً معادلاتت میریزه به هم و خازنایی که در نظر نگرفته بودی رو هم باس در نظر بگیری! بعد به این فکر کنی که کدوم فرکانسا اذیتت میکنن و بشینی فکر کنی و یه جوری فیلترشون کنی و حواست به بهره و راندمان و سوئینگ هم باشه کماکان!
هفتهی دیگه امتحانام تموم میشه و تا شروع ترم بعد بیست سی روز تعطیلات دارم که میتونم برم خونه و بشینم پای اون مقالهای که باید به استادم تحویل بدم و میتونم برم مهمونی و میتونم بشینم پای وبم و پای همهی اون کلیدواژههایی که دارن لحظهشماری میکنن و میکنم برای پست شدنشون. میتونم برم آرایشگاه، خرید، میتونم فیلم ببینم، کتاب بخونم و میتونم نرم خونه و شنبه تا چهارشنبه 8 صبح تا 4 بعد از ظهر و پنجشنبه تا 12 شرکت باشم؛ شرکتی که دادههاش کپی رایت دارن و نمیشه غیرحضوری کاراشو انجام داد و میتونم قید پروژه رو بزنم و نرم و البته این پروژه جدا از اون 2790 چکیده است که خب میتونم از این پروژه هم مثل بقیه پروژهها صرف نظر کنم و بگم خانوادهام و خودم و تفریح و استراحتم و درسم مهمترن و حالا که به پولشم نیاز ندارم بیخیالِ کار!
ولی خب اون وقت انگیزهام از این درس خوندن چیه؟ نکنه این مدرکم میخوام بذارم در همون کوزهی قبلی؟ خب اگه میخواستم کار نکنم و فقط اطلاعاتم زیاد بشه که میتونستم بشینم تو خونه و بدون دغدغهی امتحان و ناهار و شام امروز و فردا و خرید و سر و کله زدن با هر کس و ناکسی، کتاب بخونم و پست بذارم و اشکالات درسی امیدو بگم و کیک درست کنم و هر روز اون 6 صفحه قرآنو بخونم و آیههای جالبشو انتخاب کنم و لینک کنم و هم من خوش باشم هم شما!
نمیدونم... من حتی نمیدونم برای کِی بلیت بگیرم و برگردم خونه و اصن برگردم یا بمونم...