پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

257- در محضر استاد

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ

شش و سی دقیقه بامداد از آموزش دانشکده تماس گرفتن که شما هشت و نیم کلاس داری!

گفتم بله در جریانم!

خانومه برگشته میگه زنگ زدم بگم هشت تشریف بیارید، مراسم افتتاحیه داریم

فکر کنم منظورش ورزش صبحگاهیه

حتی فرصت نکردم صبونه بخورم

اصن نون نداشتم که صبونه بخورم

الانم نشستم سر کلاس و

خانومه گفت زین پس سرویس میاد دنبالتون

بعدشم گفت ما پولتو پس می‌گیریم، ینی چی که شبانه حسابت کردن

بعدشم گفتن صبا بیا اینجا صبونه بخور

بعدشم گفت در مورد خوابگاه به کسی چیزی نگو

شما که میدونی، فک و فامیل و هم کلاسیای سابق و کنونیم هم میدونن و فکر کنم فقط خواجه حافظ شیراز خبر نداره :دی

اون دختر اصفهانیه که موقع مصاحبه دیدمش اونم قبول شده

با گوشیم پست می‌کنم و بابت پاسخ ندادن به کامنتا، پوزش می‌طلبم


۹۴/۰۶/۲۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

خانم میم.

عاطفه هم‌کلاسی ارشد

نظرات (۷)

وای وای دلم خواست همین الان دانشجو بشم :))

* امیدوارم تو خوابگاه دوستای خوبی پیدا کنی :)
پاسخ:
ایشالا نوبت تو هم میرسه عزیزم :)
عجب
پاسخ:
والا
بنظر من در مورد خوابگاه به همه بگو :دی
پاسخ:
آخه اونجا چند نفر دیگه هم خوابگاه میخواستن و فقط به من خوابگاه داده بودن
برای همین گفت به کسی نگو
البته تو دفترچه کنکور نوشته بودن که خوابگاه نداره
چه نازی میکشن :)))
باید اولش میگفتی خوابگاه نمیخوام خونه میخوام:))
پاسخ:
راست میگیاااااا :)))))
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۵۰ شیمیست خط خطی
اُاُاُ مطمئنی ایران درس می خونی؟! بابا یونیورسیتی! :)
پاسخ:
والا!
میگم چون از شریف رفتی خیلی تحویلت میگیرنا
آموزش دانشگاه فعالیتش شبانه روزیه که 6:30 صبح زنگ میزنه به خانم مدیرعامل جهت یادآوری جلسه
صبح بری اوونجا صبحانه بخوری؟؟!!
خداییش توی شریف هیچوقت کسی اینقدر تحویلت میگرفت؟
پاسخ:
نه بابا!
مسئولین آموزش شاید ارزش و احترام بذارن ولی حس می‌کنم رو اعصاب اساتیدم :دی
دانشگاهت خارج نیست احیانا؟ :دی
پاسخ:
:)))))))))