پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۹۹۸- ماجراهای مدرسه (قسمت ۱۷) و کشمش

شنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۲۶ ب.ظ

۱. ورقه‌های امتحان بچه‌ها رو از هفتهٔ پیش کپی کرده بودم آورده بودم خونه. امروز تو خونه جا گذاشتم و خوش به حالشون شد. نه فقط ورقه‌ها که لیست اسامی حضور و غیاب و دفتر نمره رو هم جا گذاشتم. کلاً امروز دست‌خالی رفتم مدرسه. 

۲. تکالیف نگارششونو (که یه انشا در مورد اسمشون بود) تحویل دادن و اونا رم تو مدرسه روی میز دفتر دبیران جا گذاشتم. فرم طرح درسم معاون آورد برام که تو خونه پر کنم ببرم براش. اونا رم همون‌جا جا گذاشتم. امیدوارم تا سه‌شنبه گم‌وگور نشن و همون‌جایی که بودن بمونن.

۳. میگن اون دانش‌آموزی که بیمارستانه و کماست، قرص نخورده و حین تمرین (ورزش) ضربه دیده. البته از نظر خانوادگی هم در شرایط مساعد و آرومی نبوده و مشکلاتی داشته. فعلاً به ما گفتن براش غیبت بزنید تا ببینیم چی میشه.

۴. چند روز پیش یکی از دانش‌آموزان بعد از کلاس تو سالن گفت خانوم حلالم کنید در مورد شما یه حرف اشتباهی زدم یا یه همچین چیزی. عجله داشتم و دقیق متوجه نشدم. حتی دقت نکردم ببینم کیه و کدوم کلاسه. حتی نپرسیدم چی گفتی و به کی گفتی. گفتم اشکالی نداره دیگه بهش فکر نکن. ولی خودم چند روزه دارم فکر می‌کنم چی می‌تونست بگه که نیاز به حلالیت داشت.

۵. داشتم درس می‌دادم که اومدن بچه‌ها رو بردن فیلم قلب رقه! رو ببینن. منم رفتم باهاشون. فیلمه پِلِی نشد و غریب رو گذاشتن براشون. دیده بودم و وسطش پا شدم رفتم دفتر دبیران که بعدش به کلاس بعدیم برسم. و بدین سان این کلاس یه جلسه از بقیهٔ کلاس‌ها عقب افتاد!

۶. زنگای تفریح با معلمای زیست راجع به معادل‌های فارسی مصوب کتاب زیست بحث می‌کنم و تلاش می‌کنم توجیه بشن ولی نمی‌شن. بعد میرن با همین اطلاعات کم و اشتباهشون بچه‌ها رو شست‌وشوی مغزی می‌دن و نسبت به فرهنگستان بدبین می‌کنن.

۷. جلسهٔ فرهنگستان ساعت ۲ شروع میشه و مدرسه ۲ تعطیل میشه. تا برسم جلسه، بخشی از صحبت‌ها رو از دست می‌دم.

۸. اگه از خانواده‌م اسم ده‌تا خوردنی و نوشیدنی که من ازشون متنفرم و لب بهشون نمی‌زنم رو بپرسین، تو جواب‌هاشون قطعاً به آناناس و آب آناناس و آب هلو و کشمش و کیک کشمشی و کشمش‌پلو و پیازداغ اشاره می‌کنن. چیزهای دیگری هم هستند که دوست ندارم (مثل کدو و بادمجون) ولی اینایی که گفتم خیلی برجسته‌ن.

۹. شنبه‌ها دوتا جلسهٔ مهم تو فرهنگستان دارم. تو یکیش حدوداً پونزده تا بیست نفر شرکت می‌کنن و دومی یه کم خصوصی‌تره و سه‌تا پنج نفر شرکت می‌کنن. یه بار تو این جلسهٔ خصوصی‌تر رئیس گفت از یخچال خودشون برامون رانی بیارن. یه دونه رانی هلو داشتن یه دونه آناناس. چهار نفر بودیم و هر دو رو نصف کردن. از شانس من هلو رو به من تعارف کردن و نه تونستم برندارم نه تونستم نخورم. نفسمو حبس کردم و بینیمو گرفتم و خوردم. اولین رانی هلوی عمرم بود و همچنان خوشم نیومد. امروزم دوتا رانی آناناس داشتن و سه نفر بودیم. این دومین رانی آناناس عمرم بود و از اینم خوشم نیومد. بینیمو گرفتم و اینم با حبس نفسم خوردم. پیش از این یک بار در کودکیم به اشتباه آب آناناس خورده بودم (با آب پرتقال اشتباه گرفته بودم) که بعدش بالا آورده بودم و دیگر هرگز لب بهش نزدم تا امروز که مجبور شدم بخورم. چند وقت پیشم تو جلسه کیک کشمشی تعارف کردن. اینجا دیگه رودروایسی رو گذاشتم کنار و کشمشاشو جدا کردم بعد خوردم. عکس هم گرفتم یواشکی.



۱۰. از کاروبارم پرسیدن (همیشه می‌پرسن) و با شنیدن خبر انتقالیم خوشحال شدن. چند وقت یه بارم راجع به حقوقم می‌پرسن (که مطلع بشن از کف جامعه!) و از اینکه حقوق لیسانس و ارشد و دکتری تفاوت چندانی نداره تعجب می‌کنن. اولین بارم که گفتم حقوقمون هفت تومنه تعجب کردن. البته الان بیشتر شده (فعلاً ۱۲ تومن) ولی بازم کمه.

۱۱. پیامی که امروز بعد از جلسه ساعت ۱۷:۳۸ برای ملیکا فرستادم و اینجا نمی‌تونم بنویسم 🤣

۰۳/۰۷/۱۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۸)

۱۴ مهر ۰۳ ، ۲۱:۵۴ مهتاب ‌‌

۸. انبه. انبه رو فراموش نکن. نفر اول فهرست سیاه خوراکیایی منه. تو رتبه‌های بعدی می‌تونم به آناناس و خوراک لوبیا اشاره کنم. قیمه هم البته یه پاش این‌وره یه پاش اون‌ور.

پاسخ:
واااای آره. انبه، هم خودش هم آبش. اونو اولین و آخرین بار شب کنکور کارشناسیم خوردم و صدای عوق! زدنم یادمه. فکر کن سال ۸۹ مثل این اینستاگرامیای الان دوربین گوشی سونی اریکسونم رو گرفته بودم جلوم که حین خوردن انبه فیلمم رو ضبط کنه! 
و اون صحنه در تاریخ ثبت شده.

آقا من الان احساس افتخار و برتری نسبت به بقیه خوانندگان وبلاگت می‌کنم 😂😂😂

پاسخ:
بقیه هم متقابلاً احساس غبطه و احتمالاً حسادت دارن نسبت بهت 🤣
۱۶ مهر ۰۳ ، ۲۳:۴۲ سوسن جعفری

برای همین میگن از کسی غیبت کردین بهش نگین بهتره، جاش صدقه بدین. 

ولیکن چند سال پیش که کلمات عجیب فرهنگستان برای اصطلاحات زیست رو شنیدم شدیداً دماغم را گرفتم و دادم پایین. اگر معلم بودم زیر بارشان نمی‌رفتم.

 

نشد تا انتها محاوره‌ای بنگارم. عوق آخه؟

 

پاسخ:
مثلاً اینکه دندریت چون شبیه درخته و دار یعنی درخت، پس دارینه به‌عنوان معادل تصویب شده خنده داره؟
راستی برای کانال و چنل چه معادلی مناسبه؟ این هفته قراره بررسی بشه.

با هیچ کلمهٔ دیگری جز عوق! حق مطلب ادا نمی‌شد آخه 😅

حرف سر ابنکه دارینه جایگزین مناسبی برای دنریت هست یا نه رو کسی کاری نداره‌. دعوای اصلی سر اینه که چرا باید معادل فارسی برای کلمات تخصصی استفاده کرد. استدلال معلما هم اینه که تو دانشگاه قراره به هر حال انگلیسی بخونن کاملا. زبان علم زبان جهانیه و فارسی شدنی نیست و...

 

خوشحال میشم استدلال شما رو هم بشنوم :)

 

 

 

پاسخ:
مقالهٔ ضرورت واژه‌گزینی رو گوگل بفرمایید. دکتر حداد نوشتن‌. بخونید، اگر قانع نشدید صحبت کنیم.

۱. چقدر دانش‌اموزانت کیف کردند..یاد دوران مدرسه افتادم و کنسل شدن امتحان به این دلیل خیلی بهم می‌چسبید.

۲. چه جالب و چقدر دشوار..کمیتم برات مهمه، مثلا چند خط باید بنویسند؟

۵. اومدم در مورد این بند نظر بدهم رفتم‌ پست معرفی فیلم غریب و کامنت‌هاش و خوندم و به کلی یادم شد چی می‌خواستم بگم. به هر حال دوست دارم انروز این فیلم و ببینم.

پاسخ:
۱. خودمم هنوز خوشحال می‌شم راستش 
۲. اگر کم ولی تأثیرگذار باشه نه. 
۳. فکر کن شاید یادت اومد.

سلام نسرین خوبی؟ میشه یه متنی درحد دوسه خط برام اینجا بنویسی لطفا که قاضی تحت تاثیر قراره بگیره ؟ راسش خیلییی استرس دارم و ۳ آبان جلسه رسیدگی هست.یه بچه ای هس ۱۳ سالشه زیر دست پدر و نامادری اش شکنجه میشه و با روح و روان این بچه دارن بازی میکنن عکس و نامه پزشکی قانونی هم موجوده و یه پرونده کیفری کودک آزاری و ضرب و جرح هم درجریان هس .این ۳ابان دادگاه خانواده هس واس سلب حضانت از پدرش .چیا بگم اینکه مصلحت طفل در نظر گرفته بشه و یچیزایی بهم بگو داخل کاغذ بنویسم واس اون روز آماده باشم 🥺

پاسخ:
سلام. چرا سه چهار خط؟ قاضی اگه قاضی باشه با یه جمله هم متوجه میشه.
کوتاه و شفاف بگو با توجه به مدارک و مستندات موجود که خدمتتان ارائه شده است پدر کودک صلاحیت لازم را برای سرپرستی او ندارد. درخواست سلب حضانت داریم.

سلام نه نمیشششه دفاع باید قوی باشه و قاضی تحت تاثیر قرار بگیره نمیشه شل و ماست باشم ☹️😓دادگاهه و جلسه اول و مهم .دعا کن رای بگیریم اون بچه داره شکنجه میشه و داغون شده .

پاسخ:
وا 😐
واقعاً نمی‌فهمم چی میگی. خب اضافه کن که بنابر مدارک و شواهد موجود، کودک تحت آزار و اذیت قرار گرفته است.
چیزی که هستو بنویس. چرا دنبال پیازداغی.
درسته تا حالا دادگاه نرفتم، ولی انواع دادخواست و کیفرخواست و... برای فک و فامیل نوشتم و ویرایش کردم. همه‌شونم تونستن حقشونو بگیرن.

آره چون شرایط سخته برا همین گفتم بقولت پیاز داغش زیاد کنم که موافقت کنند .بچه شرایط خوبی نداره اصلا و این منو بهم ریخته همین .

پاسخ:
اگه مدارک و شواهد موجوده، طبق قانون همونی میشه که شما می‌خواین. مگر اینکه قاضی عادل نباشه یا پدرش پارتی‌ای چیزی داشته باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">