پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۹۱۹- اینم یادم باشه

پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ

چند وقتی بود که استاد هم‌اتاقیم تصمیم داشت دانشجوهاشو ناهار مهمون کنه. بدون مناسبت خاصی. چرا می‌گم دانشجوهاش؟ من دانشجوش نیستم؟ هستم. ترم دوم استاد یکی از درسای منم بود، ولی دورۀ دکتری این‌جوریه که یکی دو سال اول با همۀ استادها واحد برمی‌داری و همه استادتن؛ بعد که درسات تموم میشه فقط با استاد راهنمای خودت در ارتباطی و هر روز می‌بینیش. و اون استاد، استادته و بقیه استاد سابقتن. البته رابطۀ من و استاد راهنمام این‌جوری نیست که هر روز همو ببینیم؛ هر موقع کار مهمی داشته باشم پیام می‌دم و می‌رم پیشش. ولی دانشجوهای استادِ هم‌اتاقیم هر روز با استادشون در ارتباطن و باهم جلسه دارن و باهم مقاله می‌نویسن و حتی تو دانشگاه باهم ناهار می‌خورن. من ولی این‌جوری نیستم و اتفاقاً استاد راهنمام هم این‌جوری نیست و جز در مواقع ضروری کاری به کار هم نداریم.



از اونجایی که منم به هر حال ترم دوم دانشجوش بودم و دبیر انجمنم و باهاش در ارتباطم و حتی با یکی از دانشجوهاش هم‌اتاقی‌ام و ذکر خیر همو هر روز می‌شنویم، به منم گفته بود بیام. چون حوزۀ کاریم با این استاد و دانشجوهاش، متفاوته اول یه کم احساس ناخالصی می‌کردم ولی دیگه وقتی دیروز مؤکداً! به بچه‌ها گفته بود که بگید نسرین هم بیاد رفتم و حسابی بهمون خوش گذشت.



عمداً عکسایی که توش غذا نیستو گذاشتم، ولی جا داره یادی کنم از اون سکانسی که هر کی یه چیزی سفارش داد و هم‌اتاقیِ سالم‌خورم مرغ آب‌پز خواست. گارسون هر چی تلاش کرد نظرشو عوض کنه نتونست. گفت این مرغمون فلانه ها! هم‌اتاقیم گفت اشکالی نداره. بعد گفت بهمانه ها. باز این گفت اشکالی نداره. فلان چیز و بهمان چیز نداره ها. آخرش کم مونده بود بگه سرآشپز یه تفم توش کرده ها!



یه کم از غذاها مونده بود. گفتم ظرف بیارن برداریم. برنجو یکی برداشت، خورشتو یکی، سالاد و مخلفاتو یکی، دلستر اضافی رو هم دادیم به استاد. یه پارچ دوغ هم مونده بود که برای هر کی یه لیوان ریختم تموم شد. فقط آبِ اون مرغه موند که چون روغن داشت تمایلی به خوردنش و حتی برداشتنش نداشتیم. این کارم برای یکی از بچه‌ها جالب بود که تعارف و کلاس بی‌خود و الکی ندارم و بدون رودروایستی دارم غذاهای اضافه رو برمی‌دارم و تقسیم می‌کنم. می‌گفت تو چقدر همه جا شبیه خودتی. منظورش این بود که کاری که تو تنهایی می‌کنم و کاری که تو خوابگاه می‌کنم و کاری که جلوی استاد می‌کنم فرقی نداره و شخصیت واحدی دارم و رفتار چندگانه ندارم.

برای چند سال بعد: هزینۀ ناهار و چای و باقلوای شش نفر، تو منطقۀ سۀ تهران، دووهشتصد تومن.


آینۀ خوابگاه:

نظرات (۱۱)

۰۱ تیر ۰۲ ، ۱۶:۴۹ اقای ‌ میم

دو و هشتصد؟:|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

نگفتید چه خبره؟

پاسخ:
نه دیگه. عادت کردیم به این قیمتا. اینم نوشتم که سال‌ها بعد مقایسه کنم.
۰۱ تیر ۰۲ ، ۱۷:۲۸ اقای ‌ میم

این دیگه خیلی بالا بوده 

تقریبا نفری پونصد واستون افتاده

پاسخ:
غذاها میانگین سیصد بود، سالاد و نوشیدنی و مخلفات هم بود کنارش.
۰۱ تیر ۰۲ ، ۱۹:۵۸ اقای ‌ میم

البته جسارت نشه نوش جونتون

منظورم وضعیت گرونیه

پاسخ:
نه بابا جسارت چیه. منظور منم گرونی بود. همه چی شدیداً گرون شده و گرون میشه همچنان.
۰۲ تیر ۰۲ ، ۱۵:۰۹ مهتاب ‌‌

انقدر دیگه از هیچ عددی واسه قیمتا تعجب نمی‌کنم که چندوقت‌پیش رفته بودم از این پادری پلاستیکیای شکل‌پا که می‌ذارن در بسته نشه خریده بودم و طرف پنجاه تومن کارت کشید و منم گفتم همینه خب. ولی البته یه ذره تعجب کردم و قبض رسید رو نگه داشتم. بعد رفتم سر کار برای همکارم تعریف کردم و اون‌جا حس کردم شاید اشتباه شده باشه. خلاصه برگشتنی رفتم به آقاهه گفتم؛ عذرخواهی کرد گفت پنج هزار تومن بوده قیمتش و اشتباه شده و بقیه‌ش رو برگردوند. ولی همین که همون اول فکر نکردم ممکنه اشتباه باشه، جالبه برای خودم.

پاسخ:
آره. یه بارم یکی گفت سه تومن تو بورس ضرر کردم. از اونجایی به‌نظرم دیگه سه‌میلیون مبلغ کمی محسوب میشه حدس زدم منظورش سه‌میلیارده. حدسم هم درست بود.
۰۲ تیر ۰۲ ، ۲۲:۲۷ سوته دلان
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام

چقدر به نظرم اومد استادتون شبیه دکتر ****** هستن! درسته یا نه؟

 

پاسخ:
سلام
نه، ایشون نیستن. کلاً استادی با این اسمی که گفتی نداریم ما.
و ترجیح می‌ده نگم اسم استادهامو.
۰۲ تیر ۰۲ ، ۲۳:۱۳ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

سرعت رشد تورم خیلی بیشتر از سرعت دوندگی قشر متوسط و فقیر هست.

تا کجا می‌خواد پیش بره رو نمی‌دونم.

طرف اومده وام 800 تومنی برا مسکن گذاشته بعد می‌گه ماهی 19 قسطش هست .

آخه بزرگوار قشری که نیاز به خونه داره ماهی 19 از کجا بیاره؟🤦‍♂️

پاسخ:
باید تمام اعضای خونه کار کنن. ولی با این سرعتی که مسکن داره گرون میشه، اگه قسطش بیشتر از این بود هم می‌ارزید. 
۰۳ تیر ۰۲ ، ۰۰:۴۸ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام سلاام

چه حرکت جالبی :))

دم استاد گرم

چه خوبه ثبت میکنی

از نکات اخلاقی اجتماعیت هم استفاده کردم مثل همیشه.

:*

پاسخ:
سلام
ممنونم. لطف دارید.

سلام خانوم دکتر (بعد از این!)

آفرین به این حق‌گرایی، اینکه چشمتون رو به خوبی نمی‌بندین یعنی خودسازی فردی.

در پناه حق

پاسخ:
آره دیگه. ما منصفیم و یه طرفه به قاضی نمی‌ریم.

سلام نسرین خوبی ؟ببخشید درگیر بودم کلی فایل هام پاک کردم یهو یاد تو افتادم که از گوشی و فایل و ورد و اینا سردرمیاری . من رم هم خریدم .تو تلگرام فایل ها تدریس و کلی تست و پی دی اف دارم .عکس اینا چیزی اصلا ندارم .هی میزنه حافظه داخلی پره .مجبور شدم خیلی چیزا پاک کنم نیاز نداشتم ولی بازم فایده نداره .چجوری میتونم تلگرام رو به کارت حافظه انتقال بدم ؟ گوشیم A22هس گفتم بگم  شاید کمک کنه بهت .اگه پیامو ندیدی فردا ببرم موبایل فروشی برام انجام بده 😧

پاسخ:
برو از تنظیمات تلگرام، حافظۀ پنهان یا کش تلگرامتو پاک کن درست بشه. بعداً هر چیو خواستی دوباره می‌تونی دانلود کنی.
۰۳ تیر ۰۲ ، ۲۳:۵۹ آقای سه نقطه

والا ما که به استاد راهنما مون پیام میدیم و زنگ میزنیم دریغ از پاسخگویی :))))

پاسخ:
انصافاً استادهایی که داشتم همه‌شون همیشه پاسخگو بودن. از این لحاظ راضی‌ام.

مرسی عزیزم .تلگرامو الان میبینم اون قسمت که گفتی . صبح بردم موبایل فروشی بعد ۷۰ گیگ پاک کرد . با اینکخ رم هم دارم . اره دوباره دانلود دارم میکنم چون مرداد ازمون دارم .تست ها و فایل ها داخل سیو مسیج .الان باز دانلود کنم باز حافظه پر شه چی .پوشه تلگرام انتقال بدم به کارت حافظه .

پاسخ:
آره انتقال بده. دانلود خودکار تلگرام رو هم غیرفعال کن که الکی پر نشه. اگه پیام‌رسان‌های دیگه‌ای هم داری کَشِ اونا رم پاک کن و دانلود خودکارشونو غیرفعال کن.