پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۹۱۲- منم مثل تو مات این قصه‌ام

شنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۳۶ ق.ظ

غافلگیر شدم وقتی فهمیدم مامان و بابا اینجا دارن دنبال خونه می‌گردن و فکر اسباب و اثاثیه‌شن. باورم نمیشه قراره از چند روزِ دیگه خونهٔ مجردی و زندگی مجردی به دور از فضای خوابگاه و دور از پدر و مادرو تجربه کنم. تا کی؟ نمی‌دونم. ینی همین‌جا تو همین شهر موندگار شدم؟ بازم نمی‌دونم. ینی راستش باورم نمیشه. این اتفاق انقدر یهویی بود که حتی برای جمع کردن و آوردن وسایلم هم نتونستم برگردم خونه و هر چی که به‌نظرم لازمم میشه رو یادداشت کردم فرستادم که بیارن برام که ببرم خونه. خونه. از این به بعد هر جا گفتم خونه، احتمالاً باید توضیح بدم کدوم خونه. یا از الان یه واژهٔ دیگه براش اختصاص بدیم و قرارداد کنیم که هر جا گفتم فلان منظورم فلان باشه. حال عجیبی دارم. من تازه داشتم به خوابگاه عادت می‌کردم. این‌طور مستقل شدن انقدر برام دور بود که هنوز باورم نشده که شده! شاید اگه خودم مشغول جمع کردن وسایلم بودم با بغض و اشک و آه انجامش می‌دادم. هر چند الانم این چیزایی که لیست می‌کنم می‌گم بیارنو با بغض و دلتنگی می‌نویسم. من یه‌جوری برای برگشتنم برنامه‌ریزی کرده بودم که حتی قرصای ویتامین تیرماه رو هم نیاورده بودم با خودم. باید بگم اونا رم بیارن. همه‌شو. لباسای زمستونیمم؟ نمی‌دونم. نمی‌دونم مامان و بابا این روزا چه حالی دارن ولی دل من تنگ میشه برای باهم بودنمون.

۰۲/۰۳/۲۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

بابا

مامان