۱۹۰۸- و علیکم بالتواصل و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع
اگر تصمیم دارید یا حتی احتمال میدید برید از کتابخونه کتاب بگیرید، کیسهای چیزی بردارید با خودتون که مجبور نباشید تو بغلتون بیارید دوازده جلد کتابو.
دیروز ظهر رفتم کتابخونه چندتا کتاب بگیرم و هر چی فکر کردم دیدم هر دوازدهتاشو امروز میخوام. خاطرنشان کنم که دارم روی نامهای تجاری تحقیق میکنم. و یکی از معادلهای پیشنهادی بهجای برند، ویژند است. از اونجایی که بیشتر از هفتتا امانت نمیدن، پرسیدم میشه به اسم یکی دیگه هم بگیرم یا نه و گفتن آره ولی طرف خودش باید بیاد اینجا. سرمو چرخوندم ببینم از بین آدمایی که اونجان کسی هست که قابلیت اعتماد کردن به منی که یه ماه بیشتر نیست خوابگاه و دانشگاه رو به قدومم متبرک کردم داشته باشه یا نه. یکیو دیدم که قبلاً دو بار با هماتاقیم دیده بودمش. نه اون اسممو میدونست نه من اسمشو. همونجا سریع، فوری، انقلابی باهاش دوست شدم و ششتا از کتابا رو به اسم خودم گرفتم و ششتا رو به اسم دوست جدیدم.
شبکهٔ ارتباطات و روابط دوستانهٔ من به این صورته که پریشب کیک درست کردم و اون هماتاقیم که همرشتهایمه نبود. اون یکی هماتاقیم که باهاش همرشته نیستم هم نبود. رفتم همرشتهایشو که ساکن واحد طبقهٔ پایینه و چند بار اومده بود اتاقمون دعوت کردم که بیاد چای و کیک بخوریم. هماتاقیِ همرشتهایِ هماتاقیمم دیدم و گفتم اونم بیاد. همرشتهایِ هماتاقیِ همرشتهایِ هماتاقیمم اونجا بود. گفتم اونم بیاد. بعد دیدیم این همرشتهایِ هماتاقیِ همرشتهایِ هماتاقیم، خودش یه هماتاقی داره. گفتم هماتاقیِ همرشتهایِ هماتاقیِ همرشتهایِ هماتاقیمم بیاد.
سری بعد خواستم کیک درست کنم این دوست جدیدم که برام کتاب گرفت هم دعوته. و دوستاش. و دوستای دوستاش.
اینم کیک. گفتم شاید بخواید بدونید کیکهایی که تو خوابگاه به منصهٔ ظهور میرسن چه شکلی هستن.
این عکسم دیشب سر نماز مغرب تو نمازخونهٔ خوابگاه در کمال تعجب گرفتم و اومدم ضمن به اشتراک گذاشتنِ بُهت و حیرتم با شما، یادآوری کنم که نهتنها دخترها هم فوتبال دوست دارن و دربی رو دنبال میکنن بلکه دخترهای مذهبی هم فوتبالدوستن و حتی وسط نماز هم دربی (مستحب است که بهجای دربی بگیم شهرآورد) رو دنبال میکنن.
عنوان از نهجالبلاغه، نامۀ ۴۷
و بر شما باد به ارتباط و بذل و بخشش و دوری گزیدن از جدایی و دوری و قطع رابطه و پشت کردن به یکدیگر
تسمه تایم پوکوندم چقدر هم اتاقی و هم رشته ای شد :/
حتی گاهی وقتها کیسه هم جواب نمیده باید کارتون ببریم اینقدر حجم بعضی از کتابها زیاده . کتاب خونه عمومی ۵ تا بیشتر امانت نمیدن ولی دانشگاه تعداد بیشتری میشه امانت گرفت . ای کاش کتاب های امانتی رو تر وتمیز نگه میداشتن اصلا رعایت نمیشه کتاب سالم میبرن ناقص برمیگردونن .
حواستون رو پیدا کردین؟ :دی این روزها مشغله های زندگی اینقدر زیاده که حواسی برای آدم نمیمونه .