185- یک جغد چپدست تولد الهام را تبریک میگوید
دو سه ماهه شکلات و قهوه و هر چیز کافئین دارو گذاشتم کنار و به جای آب و شیر و آبمیوه و نوشابه, دوغ میخورم و نه تنها موقع ناهار و شام دوغ خودم, دوغ سایر اعضای خانواده رو هم میخورم و ماست خودم و ماست بقیه رو هم میخورم و هماکنون که در حال تایپ و تحریر این متنم یه لیتر دوغ کنارمه و نیم ساعت پیش یه کاسه ماست خوردم و
خواب؟
هیهات!!!
یعنی زهی خیال باطل!!!
از بعد نماز صبح که نخوابیدم,
امشبم کلاً بیدارم و قراره برم در اولین مراسم دعای کمیل عمرم حضور به عمل برسونم
جغدم دیگه! جغد که شاخ و دم نداره!
والا
و اما بعد
به قول فاطمه ما یک مشت چپدستِ فراموش شدهایم,
همانها که غالبا ساعتهایشان را به دست راست میبندند
از تک صندلی متنفریم و با قاشق و چنگال مشکل داریم
عادت کرده ایم که رفیق چند ساله یمان یکهویی بپرسد " ا؟ تو چپدستی ؟"
ما به قیچی و چاقوهایی که مختص راستدست هاست عادت کرده ایم
به ما اتهام میزنند که خطِ بدی داریم! و ما میدانیم که این دروغِ مفتی بیش نیست
یک شایعهی دوست داشتنی برای ما بافتهاند که چپدستها باهوشترند
و به نظرِ ما این دوستداشتنیترین شایعهی دنیاست
و ما دخترهای چپدست تنها نسل دخترانی هستیم که لاکِ دستِ راستمان تمیزتر از دستِ چپمان است
و حتی با این ماجرا پز هم میدهیم
22 مرداد ، روز جهانی چپدستها مبارک
الهام عزیز, ای نازنینترین سالبالایی, ای مامانبزرگطور ترین رفیق
ویرایشگر دقیق نوشتههای من, ای فرشتهی نجات پایاننامهی من
تولدت مبارک