پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

یکی از خیابان‌های شهر نجف

یکی دیگر از ویژگی‌های اینجا اینه که تفاوتی بین شیر آب گرم و شیر آب سرد وجود نداره, هیچ تفاوتی!!!

و یکی از هیجان‌انگیزترین اتفاقات, خاموش شدن گوشی امید به دلیل دمای بالا بود

دقیقاً به همین دلیل! 

ینی بنده خدا, گوشی, قبل از خاموش شدن گفت که چرا داره خاموش میشه

۹۴/۰۵/۲۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

امید

نظرات (۱۵)

حالا کم کم داری قدر کشورمونو میدونی نسرین جان :*
مراقب خودت باش
پاسخ:
قدرشو که از اولم می‌دونستم
ایران بهشته
ولی موندم اروپا چیه دقیقاً
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۷ فاطمه (خودکار بیک)
آقا این سیماشون منو مرد :|
چرا آخه؟؟!!! 
پاسخ:
والا این یه چشمه است
خیابوناش که آشغال دونیه
کلاً شهرداری و راهنمایی رانندگی دو مفهوم تعریف نشده برای ایناست
البته بغداد فرق می‌کنه
این اتفاقاتی رو که زیر عکس نوشتی روزی هزار بار اینجا برای من اتفاق میفته و برای من طبیعیه :|

+خدا صبرت بده!
اون چیه که دستته؟! :/
پاسخ:
عینک است بانو
مانع کور شدن چشم می گردد
نسرین میخوای اول یه سرُ سامونی به تیر برقاشون بده بعد برگرد :||
پاسخ:
:)))))))
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۵ نیمه سیب سقراطی
سیم های برقشون معرکه ست یعنی !!! آدم می ترسید از زیرش رد شه :)))
پاسخ:
والا الان درگیری من اینه که اگه مشکلی پیش بیاد سیم کشای بدبخت چی کار میکنن دقیقاً

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۹ شن های ساحل
جریان اون گوشی خیلی خنده دار بود:))
پاسخ:
:)))))
عادت می کنی خواهرجان, یه بیست سال که بمونی تو این آب و  هوا میشینی تو ایوون چایی داغ می خوری.
بعله, مگه ما نیستیم؟
پاسخ:
:)))))) 
خدا به دادتون برسه
نجف که تا چند سال پیش منطقه جنگی بود، همینقدرم ازش انتظار میره
از حرم عکس بذار نسرین :)...

نسرین، این لباسایی که پوشیدی فکر کنم دوبرابر میکنن گرمای اونجارو، زیر چادرت یه چیز گشاد، نازک و خنک بپوش...نمیدونم حالا اونجا رطوبت هوا چقدره، ولی اگر رطوبت نداشته باشه، رفع کردنش از رفع کردن گرمای اهواز آبادان راحت تره :پی
پاسخ:
من و لباس گشاد؟
:))))))
باشه فردا یه چیز گشاد تر میپوشم
هواش رطوبت نداره اصلاً 

والا تا حالا عکس نگرفتم
گوشیمو میذارم هتل میرم
بس که تفتیش میکنن
فکر کنم از هتل تا حرم 10 دقیقه است, 10 بار میگردن آدمو
۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۴ شیمیست خط خطی
:)) دختر عمه من می گفت تو نجف هر کس رفته اداره برق یا مخابرات یه سیم دادن دستش گفتن برو خونتون، و بدین سان وضعیت سیم کشیشون لهِ :)
پاسخ:
اصن این له بودن در قالب کلمات نمی‌گنجه :)))))
۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۱ فانتالیزا هویجوریان
عه رسیدین؟به سلامتی
بابا تو عجب حوصله ی داری لینکم میده تو این هیری ویری :))))))
مواظب خودتون باشین.
اون سیم ها رو که دیدم اصلا قلبم گرفت :|
پاسخ:
:)))) ظهر انقدر گرمه که نمیشه رفت بیرون
ملت میخوابن من پست میذارم :دی
۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۲ فانتالیزا هویجوریان
به قول امید هم خواهرم حجابت!!!! :))))

چه چادری به باد داده!!
پاسخ:
:))))))) لامصب بادشم گرمه
عه منم عید رفته بودما ولی اصلا به ذهنم نرسید گوشی ببرم با خودم :))
پاسخ:
گوشیو نمیذارن ببری حرم
۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۷ آناهــیــ ـــتا
عههه نجف!
خیییلی گرمه اونجا الان, فکک کنم یه لباس نخی گشاااااد ازینا ک هوا توش جریان داره بپوشی بهتر باشه

این سیما شبکه ی عشقی درست کردن لامصبا :))
فک کنم رعدوبرق ک می زنه شبیه این فیلم ترسناکا میشه :-/
پاسخ:
رعد و برقشون کجا بود اینا :))))))
هعییییی حالا هنوز به گرما عادت نکرده برمیگردی میری تو خنکای تبریز
ما رو بگووووووو
من سه ماهه از گرما نمیتونم برم خرید!!!
پاسخ:
:)))))) انقدرام خنک نیست تبریز ولی در برابر ٥٥ درجه اینجا حکم بهشتو داره
موبایله بدبخت گفت من دیگه طاقت دارم گرمازده شدم و بعد غش کرد
سیم هندزفریتو چظوری میپیچی  گره نمیخوره؟:D
  مال من با اینکه سعی میکنم مرتب بپیچونمش بازم گره میخوره
پاسخ:
:))))) دور سیم از این سیمای کوچیک می‌بندم