۱۷۴۶- آخرین امتحان پایانترم
تا ساعاتی دیگر امتحان ردهشناسی دارم (از دیماه پارسال کلاسامون تموم شده و این امتحانِ ترم قبله که به تعویق افتاد که حضوری بشه و نشد). الان دارم نکاتشو مرور میکنم. عمدهٔ مطالب، مقایسۀ ویژگیهای زبانهای مختلفه. یه مطلب از فصل ۸ کتاب Introduction to typology وِیلی (Whaley) راجع به زبانهای ترکیبی خوندم که جالب بود. سیستم مطابقت در این زبانها بسیار قوی و غنیه و حالا بماند که زبانهای ترکیبی چیه اصلاً. چون اگه اینو توضیح بدم باید زبانهای تحلیلی و پیوندی و آمیخته رو هم توضیح بدم. یه مثالی آورده از زبان تیوا که زبان ترکیبیه و یه پیشوند داره (tow) که قبل از فعل میاد و همزمان هم با فاعل هم با مفعول مستقیم و هم مفعول غیرمستقیم مطابقت داره. مفعول مستقیم که میدونید چیه، غیرمستقیم هم «تو» توی جملۀ من کتاب را به تو دادمه. در زبان فارسی «م» توی جملۀ من رفتم با ضمیر «من» مطابقت میکنه. بعد دیگه ما مطابقت با مفعولو نداریم. اینکه من تو رو ببینم یا اونو ببینم، یه نفرو ببینم، ده نفرو ببینم، یه زن ببینم یا یه مرد، فعلِ دیدم با مفعول مطابقت نمیکنه. ولی تو این زبان تیوا یه پیشوند هست که همزمان با سه چیز باید مطابقت داشته باشه. یعنی به محض اینکه یکی از این سهتا تغییر کنه، این پیشوند هم تغییر میکنه و مثلاً میشه tam، که قبل از فعل میذارنش. بعد نوشته در زبان تیوایی جنوبی فقط برای فاعل اول شخص مفرد، ۱۵تا پیشوند وجود داره که تو شرایط مختلف میذارن ابتدای فعلها. فقط برای منِ فاعل ۱۵تا پیشوند فعلی.
اگر رشتۀ جدیدی برنگزینم و ادامۀ تحصیل ندم، امشب آخرین شب عمر تحصیلیم خواهد بود که فرداش امتحان پایانترم دارم و بهخاطر مرور نکات تا صبح بیدارم و در حالی که دو دیقه یه بار خمیازه میکشم و یه قُلُپ! نسکافه (که چند وقت پیش دو بستۀ ۴۸تایی از «با سلام» گرفتم) میخورم و زمان باقیمانده تا هشتِ صبح رو محاسبه میکنم و به زمین و زمان ناسزا میگم و ایضاً به خودم که چرا مرور نکات رو زودتر شروع نکردم و چرا تموم نمیشه و چرا انقدر زیاده و اصلاً چرا ترک تحصیل نمیکنم و چرا وارد این مقطع و رشته شدم و چرا زمین گرده و چرا پنجره بازه و چرا کتری رو گازه و چرا دُم خر درازه و حتی چرا خورشت سحریمون کرفسه.
+ ما برای افطار یه چیز سبک میخوریم و شام نمیخوریم و سحری، غذای برنجی میخوریم.
+ تقلب روزه رو باطل میکنه؟
وای چقدر فکر کردن به «آخرین امتحان پایانترم» خوشحالم میکنه. در واقع فکر کردن به ساعات بعدش. این لحظه هزار بار تقدیم من باد :دی.