پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

توی تلویزیون تو یه برنامۀ سیاسی-اجتماعی یه آقایِ حدوداً پنجاه‌ساله داشت صحبت می‌کرد که تا دیدمش با خودم گفتم قیافه‌ش چقدر آشناست و چقدر یکی از هم‌کلاسیای دورۀ ارشدمو تداعی می‌کنه! یکی از ویژگی‌های تحصیل در مقطع ارشد و دکتری اینه که هم‌کلاسیای آدم نه‌تنها هم‌سن آدم نیستن بلکه هم‌سن والدین آدمن. با این هم‌کلاسی‌ای که چهره‌ش تداعی می‌شد و اسمش نوک زبونم بود ولی یادم نمیومد، فقط یه درس مشترک داشتم. ما ورودیای نودوچهار، سال دوم ارشد یه درسی داشتیم که برای اینکه در وقت و انرژی استاد درس صرفه‌جویی بشه، اون درسو برای ورودیای نودوپنج که اون سال، سال اولشون بود هم ارائه دادن و اونجا ما با نودوپنجیا هم‌کلاس شدیم. اون سال یه عکس دسته‌جمعی هم گرفته بودیم که این هم‌کلاسی تو اون عکس هم بود. می‌خواستم چهرۀ این آقای توی تلویزیون رو با اون عکس تطبیق بدم که دیگه تا من بگردم و اون عکسو پیدا کنم اسمشو زیرنویس کرد. با تردیدی توأم با تعجب گفتم فلانی؟ معاون وزیر؟! از اونجایی که باورم نمی‌شد این فلانی اون هم‌کلاسی باشه و معاون وزیر شده باشه اسم این آقای معاون وزیرو تو مخاطبای گوشیم زدم که ببینم هم‌کلاسی‌ای به اون اسم داشتم یا نه که بله، خودش بود. البته این آقا اون موقع که ارشد قبول شد هم مقام و منصب داشت ولی نه ما پرسیده بودیم نه خودش گفته بود کجا چی کار می‌کنه. از قبل، یه مدرک ارشد دیگه هم داشت و این دومی بود که اینم نپرسیده بودیم که کجا چی خونده.

+ ولی به کسی که پروپوزال و پایان‌نامۀ ارشدشو تحویل نداده و دفاع نکرده و انصراف داده نگیم دانش‌آموختۀ اون رشته. آخه این‌جوری اون دانش‌آموخته‌هایی که برای نوشتن پایان‌نامه و گرفتن مدرک چهار پنج سال جسماً و روحاً شکنجه شدن ناراحت می‌شن.

۰۰/۱۲/۲۷
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

آهنگر دادگر