۱۷۰۴- ماری جون یه تکون! ماری جون دو تکون!
دو روزه صُبا اینجا زلزلۀ چهارونیمریشتری میاد و ملت روزشونو با زلزله آغاز میکنن. مدلشم با قبلیا فرق داره. تو زلزلههای قبلی لوسترا میلرزید، ولی تو زلزلۀ دیروز و امروز فقط خودمون میلرزیدیم. حتی اتاق من که پر قاب عکسه، یه سانتم عکساش جابهجا نشدن. اگر اشتباه نکنم این دوتا زمینلرزه عمودی بودن و قبلیا افقی. حالا هر مدلی که باشه، باهمآیی و ترکیبِ زمستون و هوای سرد و صبح و خواب و زلزله ترکیب جالبی نیست. البته زلزله کلاً چیز جالبی نیست، با هر ترکیبی. بعد دقت که میکنم میبینم ما موقع زلزله هم مثل هم نیستیم. جملات من موقع وقوع زمینلرزه خبریه. هم دیروز هم امروز با مشاهدۀ اولین تکون، اهل منزل رو با جملۀ زمین میلرزه، داره زلزله میاد و زلزله اومده خبردار کردم. رو تختم نشسته بودم و از همونجا اطلاعرسانی میکردم که پاشن یه حرکتی بزنن. جملات بابا امری بود. به این صورت که آروم باشید، سمت در نرید، فلان جا واینستید و لباس گرم بپوشید و جملات مامانم هم تعجبی و دعایی و یا همۀ امامزادهها. برادرم هم در سکوت و آرامش بعد از اینکه لپتاپشو به محل امنی رسونده بود شال و کلاه کرده بود و دیدیم اومده وایستاده دم در که بریم :|
+ عنوان بخشی از آهنگی فوقِ فاخر از تتلو و 2afm :|
+ دیگه هر خوبی و بدیای از ما دیدید حلالمون کنید :|
احتمالا تو تبریز رعایت حجاب کم شده خدا تبریز روگذاشته تو ویبره:))
ایشالا بلا بدور باشه:)