۱۶۸۱- وقتی حافظ فالش را تَکرار میکند، وقتی حافظ میخواهد توکان کند
برای فالی که دیشب گرفتم همون غزلی اومد که سری قبل تو قطار تبریز تهران اومده بود. سری قبلی که میگم سه سال پیش بود. یلدای نودوهفت، که روز دفاع دوستم بود و داشتم میرفتم تهران؛ هم برای شرکت در جلسۀ دفاع دوستم، هم پیگیری پایاننامۀ خودم. تو قطار، تو واگنی که رستوران قطار اونجا بود سفرۀ یلدا چیده بودن و ملت یکییکی و دوتادوتا و چندتاچندتا میرفتن از سفره و با سفره عکسها میگرفتن. قطار هم چون در حال حرکت بود عکسا خوب نمیافتاد و مجدداً میگرفتن تا بالاخره یکیش خوب بیافته. یه دیوان حافظ هم تو سفره بود که اهل دل تفألی میزدن بهش. اون شب غزلِ عیشم مدام است از لعل دلخواه، کارم به کام است الحمدلله اومد برام که البته نه عیشم از لعل دلخواه مدام بود نه کارم به کام بود. برای منی که دم به دیقه فال نمیگیرم و اهلش نیستم و آخرین باری که سراغ حافظ رفته بودم همون یلدای نودوهفت بود اتفاق عجیبی بود که دوباره همین غزل بیاد. نشسته بودم احتمال وقوع این اتفاق رو حساب میکردم. تعداد غزلهای حافظ در چاپهای معتبر بین ۴۸۶ تا ۴۹۵ تا متغیره که از این تعداد چندتایی هم هستن که مشکوک و منسوب به حافظن. اگه عدد واقعی رو چیزی حدود ۴۵۰ تا غزل در نظر بگیریم، احتمال اینکه بار اول این غزلِ عیش مدام بیاد دودهم درصده و احتمال اینکه بار دوم هم همین غزل بیاد پنصدصدم درصد. خب خیلی کمه. حالا اگه سری بعد هم فال بگیرم و همین غزل بیاد، جملۀ ای بابا بازم اینو باید بگیم و با توجه به مطالب و آموزههای پست قبلم، این غزل تبدیل میشه به یک توکان.
عکسو سه سال پیش تو قطار گرفتم
چه جالب توکان غزل و اشتراک موقعیت.
منم به حافظ اعتقاد نداشتم و سالی یه بار هم که فال میگرفتم از بس با نیتم بیربط بود به حافظ تیکه میپروندم. یه سری یه فال برام گرفته شد و قبلشم گفتم اصلاً اعتقاد ندارم. اونموقع فاله چی بود؟ اولین بیت حافظ دقیقاً اسم من بود و من به واقع کفم بریده بود البته حافظم تیکه شو بهم پرونده بود به تلافی اونهمه تیکه پرونی :))