۱۶۳۳- هفتۀ دوم ترم سوم
این ترم دوشنبهها یه کلاس دارم و سهشنبهها دو کلاس. همینجا در ابتدای عرایضم مراتب مسرّتمو بابت تعطیل بودنِ دوشنبۀ این هفته و سهشنبۀ هفتۀ بعد اعلام مینمایم. نه که دانشجوی تنبل و گریزان از درس و مشقی باشم و زین حیث خوشحال باشم؛ نه. دلیلش اینه که هر جلسه یه تپّه به کوه کارهایی که باید انجام بدم اضافه میشه و اگه جلسه تشکیل نشه و تعطیل باشه اون یه تپه اضافه نمیشه و به هر حال همینم غنیمته. کلاس انفرادی سهشنبهست. هفتۀ پیش استادم گفت زمانشو میتونیم تغییر بدیم. گفتم با هر موقع که شما وقتتون آزاد باشه موافقم، ولی دوشنبهها و سهشنبهها چون فلان کلاسا رو دارم تحت تأثیرشون انگیزه و انرژیم بیشتر از بقیۀ روزای هفتهست. گفت پس انفرادی هم همین سهشنبه باشه و تغییرش ندادیم. قرار بود هفتۀ اول راجع به موضوع موردعلاقهم صحبت کنم و طرح کلی پایاننامهم مشخص بشه. نمیدونم چی شد و چطور شد که وقتی استادم پرسید چه موضوعهایی مدنظرته رشتۀ کلام از دستم سُر خورد و رفت سمت نامهای تجاری. مشابه اتفاقی که برای پایاننامۀ ارشدم افتاد و سر از دانشکدۀ مدیریت و شاخۀ بازاریابی درآورد. اینکه میگم سر خورد برای اینه که اصلاً قرار نبود این سمتی برم و حتی تو پروپوزالهایی که پارسال موقع مصاحبۀ دکتری تحویل داده بودم هم حرفی راجع به این موضوع نزده بودم. پروپوزالهام بیشتر تو حوزۀ زبانشناسی رایانشی و کارای نرمافزاری و پیکرهای و گونۀ گفتاری و آموزش زبان و زبانآموزی کودک و بچههای دوزبانه بود. تخصص استادم هم ساختواژه و فرهنگنویسیه. هیچ کدومِ اینا هیچ ربطی به برند ندارن. و شگفت آنکه یهویی و فیالبداهه داشتم ضرورت موضوع برندها رو هم توضیح میدادم. بعد دیگه قرار شد یه هفته روی پیشینۀ موضوع کار کنم ببینم چقدر جای کار داره. حالا میبینم هزارتا مقاله راجع به برند نوشته شده ولی حتی دهتاش هم تو حوزۀ زبانشناسی نیست و توسط زبانشناس نوشته نشده. یه مقالۀ فارسی با رویکرد ساختواژی و دوسهتا مقاله با رویکرد نشانهشناسی و معنیشناسی پیدا کردم که اصلاً کافی نیستن و این ضرورتشو شدیدتر و کار منو سختتر میکنه. البته هنوز سراغ کارای خارجی نرفتم. برای دانلود منابع خارجی باید آیپیمو تغییر بدم و روی دانشگاه تنظیمش کنم که اجازۀ دسترسی به سایتها رو بده. ولی از اونجایی که شنبه امتحان دارم و میترسم آیپیمو عوض کنم و سایتهای دیگه باز نشه و سیستم لپتاپم به هم بریزه فعلاً دست نگهداشتم که بعد از امتحان برم سراغ تغییر آیپی و منابع خارجی. بیشتر دنبال پایاننامهام. مقاله خیلی به دردم نمیخوره. یه پایاننامۀ فارسی پیدا کردم که مال بیست سال پیش دانشگاه تهرانه و دانشجویی که اون موقع از این پایاننامه دفاع کرده الان خودش استاد شده. مقالهها و پایاننامههای فارسی رو میشه از گنج ایرانداک دانلود کرد و دانلودشون هم کاملاً شرعی و قانونیه، ولی این پایاننامه چون قدیمیه، نسخۀ الکترونیکی نداره برای دانلود. ینی نه خود دانشجو فایلشو داده نه کسی اسکنش کرده اونجا آپلود کنه و باید حضوری بری کتابخونۀ اون دانشگاهی که این پایاننامه تو اون دانشگاه دفاع شده و بخونیش. روال اینه که دانشجوها پایاننامههاشونو پرینت میکنن و تحویل کتابخونۀ دانشگاهشون میدن و اونا هم نگهمیدارن که هر کی لازم داشت در اختیارش بذارن. البته نه همهشو. شریف اینجوری بود که فقط بیست سی صفحهشو میذاشت کپی کنی ولی اگه بخوای بشینی تو کتابخونه بخونی و کپی نکنی و ازش عکس نگیری همهشو در اختیارت قرار میدن. ولی دانشگاه تهران بهشرطی که دو سال از دفاع اون پایاننامه گذشته باشه اجازه میده همه رو کپی بگیری ببری. تو سایتش تو قسمت پایاننامهها یه قسمت هم داره به اسم خرید که نمیدونم خریدِ پیدیاف هست یا پرینت. جلوی اینم نوشته فاقد ثبت که نمیدونم ینی چی ولی بیست صفحهشو گذاشته برای دانلود و اون بیست صفحه بهصورت پیدیافه. حالا پایاننامۀ خیلی مهمی هم نیستا. هم به این دلیل که برای مقطع ارشده، هم اینکه قدیمیه. ولی دیگه چون تنها پایاننامۀ مرتبط با موضوع هست باید بررسیش کنم. قسمت عجیب ماجرا هم اینجاست که وقتی عنوان پایاننامه رو گوگل کردم اولین نتیجه کتابخونۀ دانشگاه شریف بود نه تهران. اصلاً اسمی از دانشگاه تهران نبود. اینکه پایاننامۀ زبانشناسیای که توی دانشگاه تهران و دانشکدۀ ادبیاتش دفاع شده تو کتابخونۀ دانشگاه صنعتی شریف چی کار میکنه و چه کسی جز خود دانشجو میتونه پرینت کنه ببره بده به کتابخونه و اصلاً اونجا به چه دردی و به درد چه کسی میخوره و چرا همچین کاری کرده سؤالیه که جوابی براش ندارم.
+ انفرادی اینجاست. با گوشی و لپتاپ منتظر استاد شمارۀ ۱۷ بودم.
+ یکی هست تو گروه دانشگاه فامیلیش مرادمنده. موضوع صحبتمونم راجع به باز شدن سایت اینترنت دانشجویی بود.
+ وقتی استاد شمارۀ ۱۹ میگه موقعیتهایی که برای قطع کلام مهمان توسط مجری بهعلت تموم شدن وقت برنامه بررسی کردی خوبه و تو جوگیر میشی و پنجتا موقعیت کمرشکن دیگه هم به مقالهت اضافه میکنی و میگی برای هر موقعیت صدتا داده رو تحلیل میکنی و تا آخر ماه گزارششو میفرستی. یا معنیِ برای هر موقعیت صدتا داده رو نمیدونی یا معنیِ تا آخر ماه رو یا یادت رفته همون صدتایی که بررسی کردی چه پدری ازت درآورد :|
+ وقتی تو کلاس استاد شمارۀ ۱۸ مثال ترکی میزنم: [یک] [دو] [سه] [چهار]
سولماز من شنیده بودم ولی معنیشو نمیدونستم. حالا مگه معنی پژمان چیه؟ :))
چرا باید اون پایاننامه تو شریف باشه؟ :/ بهم برخورد :)))