۱۴۷۳- خودمتضاد
این هفته از استاد معنیشناسی یه مطلب جالب یاد گرفتم گفتم بیام باهاتون به اشتراک بذارم. گروهی از واژهها هستن، در برخی زبانها، که بهشون میگن autoantonymous. این کلمهها بیش از یک معنی دارن (چندمعنا هستن) و یکی از معنیهاشون مقابل معنی دیگرشون هست. برای همین بهشون میگن خودمتضاد. مثل sanction در انگلیسی که هم میشه «تحریم کردن» هم «اجازه دادن». در انگلیسی، نمونههای دیگهای هم داریم:
sanction: 1) to approve; 2) to censure
temper: 1) to harden; 2) to soften
cleave: 1) to stick together; 2) to force apart
enjoin: 1) to prohibit/ to issue injunction; 2) to order/ to command
fast: 1) moving quickly; 2) fixed firmly in place
stay: 1) remain in a specific place, postpone; 2) guide direction, movement
استادمون میگفت از زبان فارسی فقط دوتا مثال پیدا کرده. اون دوتا کلمه، «پس» و «پیش» هستن. «پس» دوتا معنی داره: «پس» تو بافت مکانی بهمعنی عقب هست؛ و «پس» تو بافت زمانی بهمعنی بعد هست. «پیش» هم دوتا معنی داره: «پیشِ» مکانی بهمعنی جلو هست و «پیشِ» زمانی بهمعنی قبل. بهواقع تا پیش از این به این ویژگی این دو واژه دقت نکرده بودم و اون لحظه که استاد داشت توضیح میداد به وجد اومده بودم از شدت ذوق!. فکر کن یه نفر تو مختصات چهاربعدی مکان و زمان بایسته و به زبان فارسی به پس و پیشش اشاره کنه. تصور کنید چیزی که از نظر زمانی هنوز نیومده از نظر مکانی پشت سر گذاشتیمش و چیزی که مربوط به گذشته بوده پیش رومونه. هیجانانگیزه!. شبیه نوار موبیوس. انقدر ذوق دارم الان که گر از ذوق بمیرم رواست. شما هم اگر احیاناً ذوق نکردید کژطبعجانورید :دی
واژۀ فارسی دیگهای به ذهنتون میرسه که دوتا معنی متضاد داشته باشه؟
آقای سرندیپ هم اخیرن تو یک پست به واژههای خودمتضاد اشاره کرده بودن. من یه مقدار گشتم انگار بهش «اضداد» هم میگن.
راستش من چیزی به ذهنم نمیرسه اما میخوام اعتراف کنم که از بچگی با اصطلاحهای جلو و عقب انداختن مشکل دارم*. آخه چهجوری میشه چیزی رو جلو بندازیم و از نظر زمانی به ما نزدیک بشه؟ عقب بندازیم و از ما دور بشه؟ به همین دلیل همیشه از مخاطب میپرسم: یعنی زودتر (یا دیرتر)؟
الان که این رو گفتید یک چراغی بالای سرم روشن شد! پس به خاطر این تداخل بین زمان و مکانه که من قاطی میکنم!
*: قبل از ارسال کامنت برای اینکه مطمئن بشم باز هم جلو و عقب رو اشتباه نکردم، مجبور شدم توی گوگل بگردم. (ایموجی facepalm)