۱۴۷۲- تا شیر ترموستاتیک رادیاتورمو پس نگیرم، آروم نمیگیگیرم
درِ تاکسیای قدیمی به این صورت بود که یه دستگیره داشت برای باز و بسته کردن در که قابلیتِ جدا شدن از در رو هم داشت. یه چیزی هم بود که میچرخوندی و با چرخش اون شیشه بالا و پایین میشد. اون گردونه رو هم میشد درآورد. یه قفل هم بود که با چپ و راست کردنش در موردنظر قفل میشد. اون قفل رو هم میشد درآورد. اغلب رانندهها این امکاناتِ درِ عقبِ سمت چپ ماشینشونو غیرفعال! میکردن و تو در مقام مسافر، نه حق داشتی شیشه رو بالا پایین کنی، نه میتونستی از اون در پیاده بشی. اگه میخواستی هم امکانش نبود.
بعد از تذکرات پیدرپی پدر مبنی بر اینکه شوفاژ اتاقمو خاموش نکنم و دمای اتاقمو گرم نگهدارم که سرما نخورم و سرما تبدیل به آنفولانزا و آنفولانزا منجر به کرونا نشه، و بهدلیل سرپیچیهای بنده در رابطه با گرم نگهداشتن دمای اتاقم به این دلیل که اگه گرم باشه خوابم میبره و خوابم ببره به درس و مشق و کارام نمیرسم و اگه نرسم بیچاره میشم، پدر دیشب با پیچگوشتی و انبردست و آچارفرانسه وارد اتاقم شد و با عصبانیتی توأم با عشق! شوفاژ اتاقمو تا منتهی الیه باز کرد و اون یارویی که با چرخوندش دمای شوفاژ تنظیم میشد (اسمش شیر ترموستاتیک رادیاتوره) رو درآورد که دیگه نتونم کمش کنم. سپس فرمود تو این خونه کسی حق نداره سرما بخوره و رفت :|
چون تختم کنار شوفاژه، یه وقتایی از خواب بیدار میشدم و شوفاژو میبستم و پتو رو کنار میزدم میخوابیدم. صبح میدیدم بابا اومده دوباره روشنش کرده. پتومم میکشید روم و یه پتوی دیگه هم اضافه میکرد حتی. که سرما نخورم و سرماخوردگیم تبدیل به آنفولانزا و آنفولانزا منجر به کرونا نشه. امروز صبح با این یأس فلسفی که چرا نباید اختیار دمای اتاقمم داشته باشم بیدار شدم و اعلام کردم یا اون شیر فلکۀ شوفاژو بهم برگردونین، یا از فردا میرم تو تراس میخوابم و سرما میخورم :|
من میفهمم چی میگی! من که تا آخرین روشنایی طبیعی روز باشه دوست ندارم چراغ اتاق رو روشن کنم و همیشه با این جمله که < کور میشی آخرش با این همه توی تاریکی کتاب خوندن> چراغ رو روشن میکنن و میرن. تازه من به شدت به هوای تازهی در حال جریان هم نیاز دارم که خب، همیشه باید لای پنجره کمی باز باشه. این هم از نظر خانوادهم قابل قبول نیست.
امیدوارم تا زمانی که این پیام رو میخونی شیر ترموستاتیک رادیاتور شوفاژ اتاقت رو پس گرفته باشی و از این بعد یه جوری دمای اتاق رو تنظیم کنی که مشمول مهر جبرآلود پدرانه نشی. :))