۱۳۴۷- سیپاره
اگر تیتراژ پایانی آرایش غلیظ رو که همایون شجریان خونده شنیده یا غزلِ با من صنما دل یکدله کنِ مولوی رو خونده باشید، یه جاییش میگه سیپاره به کف در چلّه شدی، سیپاره منم ترک چله کن (اینجا چله رو بدون تشدید بخونید). جزو آهنگهای محبوب منه که اتفاقاً پارسا هم تو اجرای پایانی عصر جدید خوند. همیشه فکر میکردم این سیپاره یه ظرفی، کاسهای چیزی شبیه جام می هست که شکسته و سی تکه شده و تکههاشو به هم چسبوندن و صوفیها توش آب میخوردن. و اونجا که میگه سیپاره منم، فکر میکردم لابد شاعر خودش رو به چیزی که سی تکه شده تشبیه کرده و به صوفی میگه چلّه رو ترک کن بیا پیش من. هر چند معنیِ نچسبی بود، ولی فکر میکردم معنیش همینه. تا اینکه درگیر مقالهای شدم که از اعداد در واژهسازی استفاده میشه و نسبت به اعداد حساستر شدم و اون شب که این بیتو از زبان پارسا شنیدم یک آن احساس کردم سیپاره رو یه جای دیگه هم شنیدم که اونجا با این معنی جور درنمیاد. ولی هر چی فکر کردم کجا شنیدم یادم نیومد که نیومد. مطمئن بودم تو یه آهنگ بود، ولی هیچ بیتی از اون آهنگ یادم نبود که گوگل کنم و حتی اسم خوانندهشم یادم نمیومد. قسمت رو مخ قضیه اونجا بود که صدای یه خانوم تو گوشم بود، ولی بازم یادم نمیومد کی خونده اون آهنگو. کم هم آهنگ ندارم از هایده و مهستی و حمیرا و امثالهنّ! (امثالهم، هُمِش مذکره و جامعۀ آماری من خانوما بودن). هر چی آهنگ تو لپتاپم داشتمو یکییکی بررسی کردم و بالاخره پس از ساعتها جستوجوی فولدر به فولدر رسیدم به آهوی عشق گوگوش. اونجا که میگه من که از سی پارۀ قرآن نخواندم یک کلام، پرپر عشقم چنان کردی که سی پاره شدم. درسته، همین آهنگ بود. اینجا سیپاره نمیتونه معنی کاسه و جام بده. قدری تأمل کردم روی این بیت و خب بهنظر میرسه اینجا قرآن به سیپاره تشبیه شده که ایشون سیپارۀ قرآن رو نخونده. قدری بیشتر تأمل کردم که مثل همون کاسۀ شکسته و سی تکه شده، آیا اینجا هم قرآن پاره شده؟ یا جلدش پاره شده؟ شیرازهش درومده و سی تکه شده؟ و یهو ارشمیدسوار فریاد زدم که سیپاره ینی همون سی جزء قرآن. و با ذوق زایدالوصفی تکرار میکردم که سی پاره، سی جزء. اونجایی هم که صوفی سیپاره به کف در چلّه شده، قرآن دستش بوده و سیپاره استعاره از قرآنه نه کاسه و پیالۀ سیتکه. و اونجا که مولوی میگه سیپاره منم ینی قرآن منم. ینی اون قرآن ظاهری رو رها کن بیا سراغ قرآن باطن. و اونجا که گوگوش میخونه پرپر عشقم چنان کردی که سی پاره شدم، تیکه پاره شدن فرد از شدت عشق رو نشون میده. بعد رفتم شرح غزل مولوی رو خوندم دیدم اونجا هم نوشته منظور از سیپاره همون قرآنه و لبخندی به نشانۀ رضایت زدم و ماشالا و باریکلا گفتم به هوش سرشارم. فقط نمیدونم چرا از همون اول نرفتم سراغ شرح غزلیات مولوی و این همه مشقّت رو متحمل شدم و فسفر سوزوندم.