پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۲۱۶- به شکوفه‌ها به باران، برسان سلام ما را (1)

جمعه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۱۹ ب.ظ

اولین باری که دیدمش تو سایت دانشکده با همگروهیای پروژهٔ میکرو منتظرش بودیم. منتظر بودیم بیاد و بگه مدارمون چه مرگشه که کدمون جواب نمیده. سال پایینی بود و به چهره نمی‌شناختیمش. پای لپ‌تاپم نشسته بودم و یه چشمم به کد بود و یه چشمم به در. چند بار اومد و رفت و اون چند بار نفهمیدم خودشه. تو تخیلم سعیدها موجودات ضعیف‌الجثه و لاغر و نحیف بودن و هر کی وارد سایت می‌شد قد و وزنشو چک می‌کردم و می‌گفتم نچ! این نیست، این شبیه سعیدها نیست. دیدم هی میره و میاد و به مدار و کد بقیه هم سر می‌زنه. خودش بود. یه موجود قوی‌پیکر و ابرهیکل و چهارشونهٔ مثبت صد کیلو که اگه کنارش می‌ایستادم به فیل و فنجان می‌مانستیم. با خواهرش اومده بود. کمردرد داشت و خواهرش اومده بود کیف و کوله‌شو بیاره براش. اسم خواهرشو پرسیدم؟ اگرم پرسیده باشم فراموش کردم.

چند وقت پیش پیام داد گفت دارم میرم. خوبی و بدی دیدی حلالمون کن. گفتم جز خوبی که ندیدم. گفتم حالا که اینستا نداری و با بورژوای حاکم بر فضای اینستا حال نمی‌کنی رسیدی چند تا عکس و فیلم از خارج بگیر بفرست ببینیم این خارج خارج که میگن چه شکلیه. صبح دیدم چند تا عکس و فیلم از طبیعتِ خارج فرستاده. براش آرزوی موفقیت کردم و گفتم اینجوری سختت میشه هی عکس‌های غربت رو بفرستی برای تک‌تک دوستان؛ یه کانالی چیزی درست کن عکسا رو بذار کانالت و آپلود کن اونجا که همه‌مون استفاده کنیم. گفت همه الان اینجان. شما که اونجایی باید کانال درست کنی. دیدم راست میگه. من الان غریب‌تر از اونام.

+ عمو صداش می‌کردن بچه‌ها

+ سورِ بعد از ارائهٔ پروژه و پاس کردن درس کذایی

۹۷/۰۶/۳۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

سعید 90 ای