پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

1183- دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۲ ق.ظ

شب تو اتاق برادرم درس می‌خوندم و همونجا خوابم برده. به گواهی وی نیمه‌های شب یه لگد به دیوار زدم و بیدار شدم و گفتم شوت کردم. چی رو؟ لابد توپو دیگه. و سپس دوباره خوابیدم. چیزی یادم نمیاد. بعد در ادامه سینوس و کسینوس یه زاویه‌ای رو ضرب یا جمع کردم و داشتم توضیح می‌دادم روند کارمو. به کی؟ نمی‌دونم. چیزی یادم میاد؟ بازم نه. پس چی یادم میاد از خواب دیشب؟ اینکه یکی (یادم نیست کی. شاید خودم، شاید پدرم) یه لاک قرمز برام خریده بود. کلی لاک بود تو شیشه‌ش. شیشه‌ش اندازه‌ی شیشه‌ی سس تبرک بود. از این بزرگا که کلی سس توشه. کلی لاک توش بود. لاک آلبالویی. آلبالو هم توش بود اتفاقاً. بعد می‌تونستی گزینه‌ی مات و براق و تَرَک (اگه نمی‌دونید تَرَک چجوریه کلیک کنید) رو انتخاب کنی. ولی هر چی می‌زدمش روی ناخنام، لاک ناخنای دست چپم محو می‌شد. دست راستم ولی نه.

عنوان: که بیاد خواب‌هامو تعبیر کنه :دی

۹۶/۱۰/۲۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

امید

بابا

نظرات (۳۱)

۲۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۲۹ بیست و دو
خوابات بدتر از خوابای منه که!:))
پاسخ:
اصن یه وضعی که نه؛ صد تا وضع باهمن خوابای من.
دارم می‌نویسمشون بلکه الگویی، قانونی، فرضیه‌ای، نظریه‌ای چیزی از توش درومد
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۳۵ دست نویس
سلام
عجب خوابی :)
بعضی موقع خوابای می بینم که وقتی بیدار میشم (با اینکه می دونم بیدارم) اما تحت تأثیر خواب رفتاری تو خود خواب رو انجام می دم :)
ان شاءالله تو درساتون موفق بشید
پاسخ:
سلام
آره. مثل همین لگد. حال آنکه تو عمرم فوتبال بازی نکردم هیچ، توپشم ندیدم از نزدیک
ممنونم.
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۴۲ آقاگل ‌‌
برو تو ابن سیرین ببین تعبیر خواب شوت کردن توپ و حل مسائیل سینوس و کسینوس و خرید لاک در اندازه سس مایونز چیه :)

پاسخ:
:))) اون ستون سمت چپ، موضوعاتو می‌بینی؟ 56 پست اختصاص داده شده به موضوع هر چه من دیوانه بودم، ابن سیرین بیشتر
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۴۴ ابوالفضل ;)
خوبه خوابت منشوری نبوده! آقا نخوابید توی اتاق داداشاتون😀
پاسخ:
:)) داداشاتون؟ یکی بیشتر ندارم :دی
اتفاقاً تو خوابگاه، همیشه بابت لو دادن محل اختفای اسناد مهم امنیتی تو خواب، نگران بودم و سعی می‌کردم بعد از همه بخوابم و قبل از همه برخیزم :))
نسرییییییییییییییییییییییییین!
منم دیروز تقریبا همچین شاهکارایی رو به داداشم گفتم!
درحالیکه نمیدونم چرا!
پاسخ:
ولی من دلیلشو می‌دونم. تو هم اگه یه کم بیشتر فکر کنی یادت میاد چرا اون خواب‌ها رو دیدی
دلیل بخش فوتبالی خوابم خبری بود که دیروز شنیدم. طارمی از پرسپولیس رفته و کلی ضرر مالی زده به یه تیم دولتی. تو ذهنم می‌خواستم بگیرم یه بلایی سرش بیارم. بس که یه عده بی‌فکرن.
دلیل اون سکانس سینوسی، مسائلیه که این روزا باهاش درگیرم. سوالات کنکور امسالم ریاضی و آمارم داره. داداشم هم چند روز پیش امتحان ریاضی داشت و فردا معادلات داره و هی ازم اشکال درسی می‌پرسه
دیشب موقع شام، از مامان خواستم سس بیاره. از این سسای تبرک داشتیم. این صحنه تو ذهنم موند.
دیروز داشتم ظرفا رو می‌شستم و در حین شستنشون به این فکر می‌کردم ظرف شستن با ناخن بلند لاکِ قرمز زده شده حس جالبی به آدم دست میده و داشتم برای این حسم دنبال اسم می‌گشتم و پیدا نمی‌کردم.
شب داشتم پاکشون می‌کردم و اول دست راستمو پاک کردم. چون چپ‌دستم و آسون‌تره اول راستو پاک کنم.
وقتی لاک‌پاکنو می‌ذاشتم سر جاش لاک تَرَکیمو که چند سال پیش بابا خریده بود و هیچ وقت استفاده نکردم ازشو دیدم و
حالا همه‌ی اینا و یه چند تا چیز دیگه رو که ذهن بذاره کنار هم، اون خوابو می‌بینه
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۵۵ ابوالفضل ;)
خب در کل منظورم با همه ی دخترا بود. خصوصا اونا که می خونن کامنمتم رو 😀
واویلا. من فقط یک مقطع از زندگیم توی خواب حرف می زدم و اونم از عوارض یه قرص افسردگی بود.
پاسخ:
ولی به نظرم پسرا باید بیشتر حواسشون باشه تو خواب صحبت نکنن. یه وقت دیدی اسم دلبری از دهنشون دررفت و حالا خر بیار باقالی بار کن
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۰:۵۹ آسـوکـآ آآ
اینا همه عوارض درس خوندنه بخدا:D
پاسخ:
:)) آخه درس خوندن من که یه روز دو روز نیست. یه عمره دارم می‌خونم و هنووووووووووووز دارم می‌خونم
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۱۷ آسـوکـآ آآ
خب دیگه همه یه جا جم شدن دیشب :D
پاسخ:
:)) آقا من فرضیه‌تو قبول ندارم
بعله بعله!
پاسخ:
ولی اون خوابی که محمدرضا شاه بهم انگشتر عقیقشو داد و من نگرفتم که نمیخوام دوست ندارم انگشتر، اونو هنوز رمزگشایی نکردم که چرا :)))
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۲۰ نیمچه مهندس ...
فکر میکنم زمان ابن سیرین زن ها وجود نداشتن.هر چی تعبیر خواب کرده به مردا مربوط میشه!
پاسخ:
فرضیه‌ی اول: زن‌ها خواب نمی‌دیدن
دوم: می‌دیدن یادشون نمی‌موند
سوم: یادشون می‌موند، ولی به کسی نمی‌‌گفتن
چهارم: خوابشون تعبیر نداشت. اصن مهم نبود چی دیدن
وای عجب خوابای خفنی میبینی تو!
از این جور خوابا دیدنم آرزوست!:دی
پاسخ:
یه نگاه به اون ستون موضوعات بنداز
۵۶ تاشو تعریف کردم
تو یه موردم رفته بودم محضر رهبر که بیا خطبه عقد من و مرادو بخون
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۲۴ ابوالفضل ;)
خب توی عرف جامعه ی ما اینکه از زبون دختر اسم دلبرش از دهنش در بره که به مراتب بدتره! یا اینکه معاشقه های غیر رسمیش رو دوباره توی خوابش اکران مجدد کنه و دیگه واویلا! 
پاسخ:
:( مرده شور بیاد این عرفو ببره به نظرم
این پستمو بخونید:
ای جااااااااان!
دیگه داشتم مرادو فراموش میکردم از بس ذکر خیرش نیس!
پاسخ:
:دی سلطان قلب‌ها، مراد
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۳۴ جناب دچار
درست بخواب خب!
+
پاسخ:
:))) ینی رو به قبله؟ موازی محور yها؟ ایستاده؟ رأس ساعت مشخص؟ چگونه دقیقا؟
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۰ جناب دچار
از امام محمدباقر (ع) پرسیده شد مرگ چیست؟ پاسخ داد: همان خوابی است که هر شب به سراغتان می آید الُا اینکه طولانی تر است و شخص از آن بیدار نمی شود مگر روز قیامت. حال برای کسی که در خواب خود شادی های وصف ناپذیر و ترس های بی اندازه می بیند، این حالات شادی و ترس چگونه است؟ مرگ [برزخ] نیز همینطور است. (علامه طباطبایی, حیات پس از مرگ)

اگر پرخوری کنید شب خواب بد می‌بینید
پاسخ:
خییییییلی کم‌خوراکم من. خیلیاااااا. پدرِ پدر و مادرمو درآوردم سر همین نخوردنام
فلذا، فرضیه‌ی شکم‌پری شما رد می‌شود

سپاس بابت حدیث
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۴ جناب دچار
پس حتما قبل از خواب یه پست از اون طولانیا بذار :)
تا با ذهن خالی بتونی بخوابی
پاسخ:
اصن شبا نمی‌تونم چیزی بنویسم. معمولا پستامو صبح می‌نویسم
شبم بنویسم صبح یه دور ویرایش می‌کنم کم و زیادش می‌کنم بعد منتشر می‌کنم
نظ/ز/ذ/ضری ندارم :||||||||||||
پاسخ:
راض / ظ / ز / ذ یه
من خواب نمیبینم ولی ببینم همش خوابای بد و ترسناک و اشفته جوری که توخواب ناله میکنم مث واقعی میمونه توخواب سکته نکنم و دهنم کج و کوله نشه شانس بیارم :( یه شب خواب دیدم جنازه ام تو کاوری گذاشتن تو جنگل زیپشم کشیدن ینی با جزییات و دقیق خودم داشتم نگاه میکردم خواب هام اینجوریه 

میگم نسرین چجوری هم وبلاگ و پست و نظرات و برنامه های دیگت همزمان با درس و کنکورت مدیریت میکنی این خیلی خوبه برعکس من چنتا کار همزمان تمرکز ندارم انجام بدم ینی کارای جزیی و اینارو میتونم همزمان ولی اینکه مثلا کسی هم شاغل باشه هم بچه داری و شوهرداری کنه مثلا و هم درس بخونه و ووو،،، اینجوری منظورمه من نمیتونم اصلا :(((


پاسخ:
در پاسخ به سوالت یه سوال دارم
می‌تونی تلویزیون رو از زندگیت حذف کنی و استفاده از اینترنت رو محدود به یکی دو ساعت صبح کنی؟
اگه آره، بریم گام بعدی :دی
:))))
پاسخ:
:دی
یعنی واقعا" محمد رضا شاهُ خواب دیدی که بهت انگشتر داده؟ بعد تازه نگرفتی؟ :)))
نمیدونم چرا خنده م بند نمیاد :)) :|
دوره کارشناسی شبهای امتحانی که زود میخوابیدم، تو خواب و بیداری خوشحال و خجسته دل میرفتم در اتاق مامان بابام، در میزدم (به رسم ادب حتمن :دی) میرفتم تو براشون فرمول ها و نکات مهمی که باید یادشون بمونه رو میگفتم، تاکید هم میکردم که اون الگوریتم هم یادتون باشه ها، فلان فرمول، ممکنه سوال بیاد ازش. یعنی تا اشکشونُ در نمیاوردم بیرون نمیرفتم، صبح اما هیچی یادم نبود ازون حرکت شیرینم :دی
الان خدا رو شکر خیلی بهترم :))
پاسخ:
اون خواب انگشترو سر یه بحثی که راجع به انگشتر بود دیدم. من دو تا انگشتر دارم که انگشتم نمی‌کنمشون، چون حس می‌کنم دارم خفه میشم. همیشه هم با خانومای فامیل بحث سر اینه که خواستگاران، در اولین مرحله انگشتر میارن و منم همیشه درگیرم با این داستان
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۵:۱۹ آقای دیوار نویس
وا عجبا :| اینا چه خوابایی هست که شما میبینین؟!    یادداشت هم کردین؟ 
پاسخ:
آره دیگه. همه رو یادداشت می‌کنیم و یه چند تا بامزه‌شو پست می‌کنیم بخندیم دور همی
۲۶ دی ۹۶ ، ۱۶:۱۷ ابوالفضل ;)
دقیقا. حال منم ازین عرف به هم می خوره که هر وقت شکستمش کلی حس و حال خوب بهم دست داد. البته منظورم عرف هایی که هیچ ربطی به اخلاقیات ندارن. درست مثل همون پست ات که لینکش رو دادی. جالبه حتی خیلی جاها عرف می گه دختر حتی نباید جلوی برادرش بخوابه و ... دیدم که می گم...
راستی در مورد اون پست. من هنوز منتظر اون دختری هستم که بیاد ازم خواستگاری کنه!
پاسخ:
اولین پسری هستین که همچین انتظاری دارین
من با هر مذکری راجع به این موضوع صحبت (بحث) کردم گفت ذات شکارچی و مردونه‌مون اقتضا می‌کنه خودمون به دست بیاریم صیدمونو (آهو رو!). لذتش به اینه خودمون زحمت بکشیم برای به دست آوردنش. که خب اگه ذاتشون (ذاتتون) اینجوریه حرفی نیست. منتظر می‌مونیم بیاید شکارمون کنید
هر نوع خوابی را میبینیم الا اون خوابی که می خواهیم ببینیم:/
گاهی آدم دلش می خواهد خوابهاشو انتخابی ببینه 
مثلا خواب یه شخص یا مکان خاص حتی
پاسخ:
:)) قشنگیش به اینه که سورپرایز شی و یهو چیزی که انتظارشو نداری ببینی
۲۶ دی ۹۶ ، ۲۲:۳۲ صبا مهدوی
شانس اوردی شوت کاکرویی نبوده و الا دور از جون الان با پای گچ کرفته پست میزاشتی:-)
پاسخ:
:)) آره

آقا برای اینکه راضیه نگه بین دوستام فرق میذارم و پارتی بازی می‌کنم، عارضم به حضور انورت که میذاشتی با ذ درسته :دی
عدالت علوی موج میزنه تو روابطم اصن
والا :)))
۲۶ دی ۹۶ ، ۲۳:۴۷ نیمچه مهندس ...
همون گزینه ی آخر محتمل تره.
تو جواب جودی گفتی محضر رهبر ایهام داره:1.حضور رهبر 2.رهبر محضر زده!
این که خواب هات رو یادت نمونه به چه دلیل میتونه باشه استاد اعظم؟ در صورتی که معمولا خواب هات یادت می مونده.
پاسخ:
:)))))) عه آره. اصن به ایهامش دقت نکردم. نه محضر نداشت. منظورم حضور بود
منم هر ماه حداقل سه چهار تا خوابمو از دست می‌دم و تا برسم یادداشت کنم یادم میره. ینی میدونم دیدماااا. ولی یادم میره.
دلیلش هنوز کشف نشده :دی
لابد حافظه موقتت خیلی پره و سریع پاک میشه
اگه همون لحظه ننویسی تا ظهر جزئیات یادت میره کم‌کم
۲۷ دی ۹۶ ، ۰۴:۰۱ گلاویژ ...
معلومه قبل از خواب خیلی ذهنت درگیر و شلوغ پلوغ بوده 
پاسخ:
نه زیاد :)
سعی می‌کنم ذهنم آروم باشه قبل خواب
۲۷ دی ۹۶ ، ۰۸:۳۲ مصطفی فتاحی اردکانی
به نظرم شب ها که میخوابید از خودتون فیلم بگیرید. این دفعه برادرتون بوده مشاهداتش رو بیان کرده بقیه شب ها چی؟؟؟؟؟؟؟؟

یادمه تو دوره کارشناسی یه روز صبح یکی از بچه ها میره سراغ چمدون من که از توش مغز گردو برداره همین که در چمدون رو باز می کنه من تو خواب یهو داد می زنم " تو داری اونجا چه غلطی می کنی؟"

این یکی از چندین خاطره اینجوریست که دیگران از احوال خواب من گفتند. که من حتی یادم نیست چه چیزی منجر به اون سخنان یا رفتار شده......
پاسخ:
:))))))))))))))))))) بیچاره هم‌اتاقی‌تون
من یه هم‌اتاقی داشتم تو خواب می‌خندید. انگار جک می‌گفت یا می‌شنید
خیلی ترسناک بود :(((
راس میگی یادم نبود تو تی وی نمیبینی و یادمه از برنامه هاش و کلا تلویزیون زیاد نمیبینی :)) برعکس من 

دیدن تی وی و فیلم هاش وقت گیره یا پیاده روی مثلا تو برنامه صبح هام هس حالا نه هرروز الان متوجه شدم برنامه ریزیت چجوریه :)
پاسخ:
ببین تلویزیون علاوه بر اینکه وقتتو می‌گیره، بخشی از ذهنت رو هم بعد از دیدن اون برنامه درگیرش می‌کنه. ینی چند برابر زمانی که جلوی تلویزیون بودی رو از دست میدی
با اسم من شوخی نکنااااااااااااااااااااااااااااا
من رو اسمم حساسم فهمیدییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
پاسخ:
ززززززززز!
زززززززززززززززززززززززهرمار


امروز از دنده چپ پاشدم ایتم ..اییییییییییت
پاسخ:
زهر از قبل تو نوشدارو. فحش از دهن تو طیبات است
درسته منم خیلی کم میبینم ینی خیلی کمتر شده برنامه های خاصی هم نداره مگه چیزی خوشم بیاد 
پاسخ:
من اگه این قدرت و اختیارو داشتم، تلویزیونمونو می‌فروختم