پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

1154- اینستای گرامی

شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۲۳ ب.ظ

صبح تو عالم خواب و بیداری و در حالی که چشام از خستگی باز نمی‌شد داشتم اینستامو چک می‌کردم. اشتباهی رفتم اون قسمتی که ملت رو به لیست دنبالنده‌ها و دنبالیده‌ها! اضافه می‌کنی (من زبانِ هر وسیله‌ و برنامه‌ای که بشه فارسی کرد رو فارسی می‌کنم؛ ولی هر موقع بخوام کاری انجام بدم به انگلیسی برمی‌گردونم و اون کارو انجام می‌دم. یه وقتایی انقدر معادل‌های فارسی بده که نمی‌فهمم چی میگه و نمی‌دونم از کجا اون کاری که می‌خوام رو انجام بدم). دستم خورد و رفتم اون قسمت و دیدم نوشته 79 تا از مخاطبای گوشیت اینستا دارن و تو فالوشون نمی‌کنی و فالوشون کن. زیرشم نوشته بود "یافتنِ همه". منم خب فکر کردم یافتن ینی یافتن. یافتنِ همه رو زدم که ببینم کیا رو فالو نمی‌کنم. من دو تا اکانت اینستا دارم. یکی خانوادگیه، یکی دوستانه. این دو مقوله رو از هم جدا کردم که موضوع پستام و مخاطبشون تداخلی باهم نداشته باشن. خانوادگیا شامل فک و فامیل و اقوام و آشناهاییه که رفت و آمد خانوادگی باهم داریم و دوستانه شامل همکارا و هم‌کلاسیا و هم‌مدرسه‌ایا و بچه‌های خوابگاه و دانشگاهه. حدس می‌زدم این 79 تا آقایون همکار و هم‌کلاسی‌م باشن که شماره‌شونو داشتم و ارتباطمون انقدر عمیق نبود که به اینستا برسه. بر اساس تجارب گرانبهایی که این هفت هشت سال در مورد غریبه‌ها کسب کردم، باید در ارتباط با آقایون با احتیاط عمل کرد. مورد داشتیم (دوره‌ی کارشناسیم) دوستم پیام داده بود چرا شوهرم تو لیست مخاطبین گوگل پلاس‌ته و حذفش کن از مخاطبات. و خب من اساساً فعالیتی در جی‌پلاس نداشتم و ندارم. اون اوایل ایمیل هر کیو داشتم، جی‌پلاسش رو هم فالو می‌کردم و خب شوهر ایشونم احتمالاً همکار یا هم‌کلاسیم بوده که ایمیلشو داشتم لابد. و مورد دیگری داشتیم من طبق عادت معمول و مألوف که به خیل عظیم دوستان ایمیل می‌زدم و لینک مطلب مفیدی رو می‌فرستادم، برای یکی از خوانندگان وبلاگم هم چنین کردم و پاسخی دریافت نمودم با این مضمون که "شما کی هستی و چرا برای نامزد من مطلب فرستادی؟". و من نمی‌دونستم این بزرگوار ایمیلشو در اختیار بانو گذاشته و برام قابل هضم نبود زن آدم بشینه پشت اکانت آدم و چک کنه ببینه شوهرش با کیا در ارتباطه و خب براش توضیح دادم از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود. و پشت دستمو داغ کردم با مرد جماعت وارد تعامل نشم مگر به قدر ضرورت!. خلاصه این "یافتنِ همه" را زدن همانا و ارسال درخواست برای همه‌شون همانا!!! وقتی دیدم جلوی اسم تک‌تک‌شون نوشته درخواست دنبال کردن با موفقیت ارسال شد یهو جیغ زدم و دنبال دکمه‌ی غلط کردم می‌گشتم فقط! انقدر هول شده بودم که مودمو خاموش کردم و بعد که دیدم با دیتا وصلم گوشیمم خاموش کردم حتی! :| بعد با خودم گفتم الان ینی درخواستات پس گرفته شد؟ با قلبی آکنده از ندامت دوباره رفتم اون قسمتِ خراب شده‌ی یافتن همه و یکی یکی درخواستامو پس گرفتم و پشت اون یکی دستمم داغ کردم روی چیزی که معنی‌شو نمی‌دونم کلیک نکنم.


پستِ دیشبِ اینستای خانوادگی‌م :)

۹۶/۰۸/۰۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۳۹)

من پستام اینقد عمومیه که کلا پیجم پرایویت نیست! همه ی پستام هم مال خودمه البته!
اصولا ب حریم توی فضای مجازی باورندارم! خیلی سسته از نظرم
پاسخ:
من اگه قرار باشه عمومی بنویسم وبلاگم هست خب!
چه موردایی براتون پیش اومده. حالا میفهمم چرا میل فرستادن سخته
وای که دنبال دکمه ی غلط کردم گشتن چقدر جانکاهه.
مورد داشتیم طرف تازه به یه گروه فرهنگی خفن طور دعوت شده بوده و توی گروهی با جو سنگین، استیکر نامربوط فرستاده. این موردمون تا شب به نت وصل نشد بلکه شب بشه و استیکر رو حذف کنه. فک کنم اگه گزینه دیلیت اختراع نمیشد بنده خدا تا آخر عمرش نت گوشیشو وصل نمیکرد :دی
پاسخ:
+ برای همین به شدت توصیه می‌کنم کامنت بذارید و ارتباطم رو با دوستان مجازی به ایمیل و تلگرام نمی‌کشونم
+ من یه بار متن اخبار رادیوبلاگی‌ها رو فرستادم تو گروه مسجد شریف :)))) و سه دقیقه بعد متوجه شدم چه کردم :)))
نسریییییییین
اینستا رو فارسی نکن
معادل فارسیاش خیلی وقتا اصن درست نیست
حالا زبانشو اصلی کن میبینی احتمال زیاد همین"یافتن همه" "فالو ریکوست" نوشته شده که منظورو بهتر میرسونه و متوجهت میکرداااا
حالا کاریه که شده :دی ولی اگه اونایی که واسشون فرستادی ازین همیشه آنلاینا بوده باشن ممکنه همون لحظه درخواست فالوی تو رو دیده باشن :))))))))))

+یه اکانت سوم درست کن که نه خونواده باشه نه دوست
غریبه ها
پست نذار
فقط این کارا رو باش تمرین کن سوتی هاتو همونجا بده
من یکی دوماه آموزشی قبلا این کارو کردم:))))

+++ مورد داشتیم طرف آیدی دوس پسرشو واس گروه خانوادگی تو تلگرام فوروارد کرده ،بعد فوروارد نتش تموم شده .برو خدا رو شکر کن چیزی نشده که

++جلفا؟تو تبریز نیستی مگه؟جلفا کجای تبریزه؟اصن تبریزه؟
پاسخ:
+ با اولویت درخواستامو حذف کردم. ینی برای اینکه بحران رو به خوبی مدیریت کرده باشم اول درخواستم به آقای ایکس رو حذف کردم بعد وای بعد فلان بعد بهمان که احتمال اینکه ببینن رو کاهش داده باشم
++ من فقط برای اکانت خانوادگی‌م پست می‌ذارم. هم‌کلاسیا و دوستامو انقدر نزدیک نمی‌بینم که حسم رو بخوام باهاشون به اشتراک بذارم. اونایی هم که باهاشون صمیمی‌ام وبلاگمو دارن و وبلاگمو می‌خونن خب.
+++ ما گورمون کجا بود که کفنمون کجا باشه. (منظور از کفن در این ضرب‌المثل، فوروارد اشتباهه و منظور از گور، دوست پسره. فی‌الواقع منظورم اینه که گور (دوست‌پسر) نداریم، چه برسه کفن (فوروارد اشتباه))
++++ جلفا شمال تبریزه. تبریز شهر مرزیه دیگه. جلفا از تبریز هم مرزی‌تره
راستش میخواستم بنویسم براتون سخته گفتم مجهول بنویسم که بد نباشه بله حق دارین. من وقتی سوتی میدم اگه تنها باشم به قدری  به خودم بد و بیراه و درود نثار میکنم که خالی شم ولی وای به روزی که تنها نیستی دیگه یه حجم خودخوری پیش میاد
پاسخ:
میگماااااا شما مگه خانوم نیستی؟ پس چرا منو شما خطاب می‌کنی آخه؟ راحت باش عزیزم :دی
یاد یکی از بچه های خوابگاه افتادم.
همینطور که نشسته بود یهو در لپتاپ رو تاپ! بست. گفتم چی شد؟ رنگش مثل گچ سفید شده بود. گفت یه ایمیل رو اشتباهی فرستادم برا استاد. گفتم الان فکر کردی در لپتاپ رو بکوبی به هم شرکت گوگل منصرف میشه از ارسال ایمیلت؟ :d 
ایمیل سوالایی بود که استاد داده بود بچه ها حل کنن. این دوستمونم جوابا رو از یکی خانمای کلاس گرفته بود و همون رو مستقیم ایمیل کرده بود برا استاد. :)))
پاسخ:
:)))))))))))))))))))))))) ایشالا این مصیبت سر خودتونم بیاد ببینیم عکس‌العمل شما چه جوریه
جوابتون رو که دیدم یهو یاد این افتادم که خانوم وارانم اینجور کارایی میکرد که تحریکم کنن و خودم رو لو بدم والا :دی
پاسخ:
خب پس حالا که خانوم بودن شما در هاله‌ای از ابهامه به شما گفتن‌تون ادامه بدید :دی
خانوم بودنم در حال ابهامه؟ من اینجور وقتا معمولاً‌ میگم هرجور راحتین :دی
پاسخ:
در حال نه؛ در هاله‌ای از ابهام
بعد که اومدین گفتین رمز پست بانوان رو بده، نشونتون میدم چی در هاله‌ای از ابهامه
به شدت از درخواست رمز بدم میاد مگه اینکه به یه مصلحتی بخوام که مطمئنم اینجا و خیلی جاهای دیگه مصلحت پیش نیومده. بماند که پستای شما خانومانه است بعله
پاسخ:
یه نکته‌ی جالبی هست که تو یکی از درسامون خوندیم و اونم نحوِ و ساختار زبان خانوما و آقایونه. یه متخصص! :دی به راحتی می‌تونه با برقرار کردن چند تا دیالوگ تشخیص بده طرف خانومه یا آقاست یا داره نقش بازی می‌کنه که خانومه یا آقاست
الکی مثلاً من متخصصم
بله بله یادمه یه جایی هم گفته بودین که از نحوه نوشتار میفهمین که طرف کجایی هست. درسته شما متخصصین ولی به شخصه اگه بخوام فیلم بازی کنم مطمئنم متخصصم کاری ازش برنمیاد حالا بماند که میخوام یا نمیخوام :دی
پاسخ:
:) کجایی بودنِ طرف رو از روی نوشته با دقت نمی‌تونم تشخیص بدم. در این حد که شمالیه یا ترکه یا هیچ کدوم، می‌تونم حدس بزنم. 
اینکه برای همه‌چی معادل فارسی بیارین همین میشه دیگه :))) همون انگلیسی می‌موند الان اینقدر دردسر و استرس هم متحمل نمی‌شدین :دی
پاسخ:
همه‌ش تقصیر آهنگره :( باز یاد هفده‌م افتادم :((
ولی از شوخی گذشته، قرار هم نیست همه چی فارسی بشه و یه عده الکی شورشو درمیارن
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۰:۴۴ آرزو ﴿ッ﴾
امان از این سوتی‌ها! :))) بیشترین موردی که برای من پیش میاد زدن گزینه‌ی تماس به‌جای جستجو تو تلگرامه. حالا واسه آشناها و اونایی که زیاد در ارتباطیم فقط این سوال پیش میاد که دنبال چی می‌گشتم. ولی برای غریبه‌ترها که مثلا ماه‌ها پیش مکالمه داشتیم این سوال پیش میاد که بعد از چند ماه اونجا دنبال چی می‌گشتم! :|
پاسخ:
یه همچین بلایایی رو مسلمان نشنود کافر نبیند
اساتیدم هم تو اون لیست بودن :((
خوشبختانه اینستا به طرف ایمیل نمیزنه و خبر نمیده ملت چی کار کردن.
یادمه فیس‌بوک و linkedIn ایمیل می‌زد به طرف و چغولی؟! می‌کرد
چغولی اینجوریه!؟ 
تا حالا ننوشتمش خب...


دهخدا میگه چغلی
سلام 
همیشه هم فارسی بودن برنامه ها خوب نیست . 
به خصوص تو برنامه های مجازی که واقعا انگلیسبش راحت تر از فارسیشه 
باور می کنی؟
پاسخ:
سلام :)
آره باور می‌کنم
راستی این روزها دوقلوزایی مد شده 
کاش پدر مادرها میشد یکیشوو بدن به بعضی از ما دخترها 
بزرگ کردن بچه و حس مامان داشتن واقعا نعمت زیبا و بزرگی است.
من که گاهی بردارزادمو می دزدم برای خودم ولی حیف همش میگه عمه :)))
پاسخ:
:) ایشالا خودت به زودی ازدواج کنی و مامان شدنو تجربه کنی
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۱:۳۰ محسن رحمانی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
دکمه ی غلط کردم :دی
پاسخ:
:|
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۱:۳۶ محسن رحمانی
O_o
چرا کج شدید؟
پاسخ:
قبلا هم عرض کردم که دونقطه خط صاف ینی حرفی برای گفتن ندارم.
ممنون عزیزم 
انشالله 
دعا کنید یه روز منم مامان بشم :))
پاسخ:
ایشالا :)
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۲:۳۴ ماهی کوچولو
وااااای الهی به زمین گرم بخوره اونی که اینو معنی کرده یافتن همه :))
من این سوتی رو دادم و تا بیام جمعش کنم دو نفری که نباید دیدن :'(
اون روز فرهنگستان میتونست فحش های جدیدی رو وارد زبان فارسی کنه :)) 
پاسخ:
:)))) من چند تا فحش و نفرین از شاهنامه یاد گرفتم که این جور مواقع به‌کار می‌برم. مثلا اینا: نامرد مردم‌آزار دیوسیرت اژدهاپیکر بدفرجام!
فتحه و ضمه و کسره‌های صفحه‌کلید گوشی جدیدم نمی‌دونم کجاست. با کسره بخونشون
اینجوری: namarde mardomazare divsirate 
نسرین جان توروخدا بگو ان شاالله آخه میگن ایشالله له معنی نفی چیزی است  
میگن ان شالله درسته
پاسخ:
ان شاء الله
ولی اونایی که اونو گفتن چرت گفتن :| ایشالا به معنی نفی هیچی نیست. انشاء الله هم نداریم اصن. کلا یه عده خوششون میاد یه مشت دری وری تحویل ملت بدن تا بقیه فکر کنن خیلی چیز حالیشونه
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۲:۴۶ ماهی کوچولو
واااای خیلی خوب بودن :)) یادم باشه به کار بگیرم :)) 
پاسخ:
آری! به کار گیرشان! باشد که روان فردوسی شاد گردد :))
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۲:۵۱ ماهی کوچولو
واااای اتفاقا چند روز پیش یکی زنگ زد خیلی پررو بود
بعد اون زنگ زده از من طلبکارانه میپرسه شما
یاد این بیت افتاده بودم
مرا مادرم نام مرگ تو کرد 
زمانه مرا پتک ترگ تو کرد 
پاسخ:
:))))))))))) من از شاهنامه جملات آخر سهرابو حفظم که میگه وگر چون شب اندر سیاهی شوی، بخواهد هم از تو پدر کین من و فلان. اینو میشه به مزاحم تلفنی بگی و بترسونیش که اگر تو نهلد به پدرت خواهی گفت که پدرش را دربیاورد! باشد که پند گیرد
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۰۵ ماهی کوچولو
:)) اینم باید حفظ کنم خوبه :))
اون همینجوری یهو یادم اومد چون میخواستم خفه اش کنم :)) 
پاسخ:
:)) در کل kol کل کل kalkal پهلوونای شاهنامه رو بسی بسیار دوست دارم
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۱۲ ماهی کوچولو
من نیز هم :)
جواب کامنتت یه جوری بود یاد این بیت افتادم 
در این درگه کِه گه گه کَه کُهُ کُه کَه شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نهی آگه
من اینو از بابام یاد گرفته بودم مینوشتمش میگفتم بخونن خیلی خوب بود :)) 
پاسخ:
همون گهی پشت زین و گهی زین به پشتو می‌رسونه این بیت
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۱۶ محسن رحمانی
خوب چرا میزنید 
پاسخ:
چون در جواب کامنت‌هاتون حرفی برای گفتن ندارم :|
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۲۱ ماهی کوچولو
بله بله
ولی خب این خوندنش سخته بدون حرکت گذاری مینوشتم میگفتم بخونن جز دبیر ادبیات مون هیچ کس نتونست
پاسخ:
یه بیت دیگه هم بود زمستان و می و ز مستان و مستان داشت. اونم خوندنش سخت بود
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۲۳ محسن رحمانی
از اینستاگرام متنفرم برنامه مزخرفیه.
پاسخ:
:|
۰۷ آبان ۹۶ ، ۰۰:۱۳ طراحی سایت
عالی
پاسخ:
:|
یاد خاطره ایام ماضی افتادم‎:D الان میخندم، اونموقع رفتم تو کما
یکی از همکلاسی های مذکر سیریش سیرت که در حد سلام علیک باهاش تعامل داشتیم به همه خانمهای کلاس تبریک عید فرستاد، در حال پیامک بازی بادوستم حول همین موضوع بودیم که پیامش به منم رسید،همونموقع به دوستم گفتم فلانی(اسم کوچک همکلاسی) به منم پیام دا‎د‎:D و ارسال به خود همکلاسی مذکور‎:|‎‎:|‎‎:|‎
خداروشکر تعطیلات عید بود و یه ماه چشم توچشم نشدیم‎:'(‎ 
پاسخ:
کامنتت یه طرف، اون سیریش‌سیرتی که الان ازت یاد گرفتم هم یه طرف. چه فحش باحالیه :))
یه نوع دیگه‌ای از سوتی هست که تولد طرفه و داری برنامه‌ریزی می‌کنی برای کادو و سورپریز و اینا و مثلاً دنبال یه چیزی از دیجی کالا هستید که سفارش بدید و دسته‌جمعی بخرید. بعد به خودش می‌فرستی لینکشو :| و میگی ببین خوبه برای فلانی بخریم؟ :||
اینستا ندارم ولی یه زمانی فیسبوک گردی میکردیم در حد لالیگا:)
یه صفحه بود طنز مینوشت و الان دیگه نمینویسه
چند وقت پیش یه سر زدم به صفحش و چایی میخوردم و پستای قدیمیش رو میخوندم که یهو خندم گرفت و چایی پرید تو گلوم
نزدیک بود خفه شم
تا حالا هیچوقت چایی اینجوری نپریده بود تو گلوم:)))
الان پستو خوندم یادش افتادم:)
پاسخ:
من جز وبلاگ چیزی رو در حد لالیگا نگشتم، ولی خب هنوزم میگم خوبی فیس‌بوک این بود که پست که می‌ذاشتی می‌تونستی محدود کنی که فقط کیا ببینن یا همه ببینن جز اینا. اینش خیلی خوب بود و نعمتی بود در نوع خودش
من اینقدر از این بلاها سرم اومده و سوتی های غیرقابل جبرانی دادم که هفته پیش وقتی میخواستم برای استادمون تمرین هامو ایمیل کنم؛دوستمو مجبور کردم سه بار ایمیلمو بخونه که مطمئن بشم سوتی درش وجود نداره :دی
پاسخ:
:)) #درد_مشترک #خاطرات_مشترک
حالا اینا که خوبه منم یه گروه ایمیل داشتم که بعضی پستهای جالب رو برای همه فوروارد میکردم اعم از همکلاسی و همکار!
یه روزی خلاقیت یک ایمیلی رو خیلی تحسین بنمودم! بعد فراموش کردم که در اون ایمیل طولانی از بعضی لغات خانمانه استفاده شده و برای همون گروه کانتکها فوروارد بنمودم! بعد دوستم پیام فرستاد که دخترم چرا این رو برای این خیل عظیم فوروارد بنمودی! :|
یعنی انگار یه کتری آب جوش ریختن رو سرم! رفتم دوباره نگاه کردم دیدم که بعله اقدام خیلی زشتی رخ داده است! :|
بعد یه ایمیل برای همون گروه فرستادم عذرخواهی کردم با یک ضمیمه ی دروغ آلود که سهواً فوروارد کرده ام! (به نظرم اسمش عذر بدتر از گناه بود! :|)
خیلی اتفاق بدی بود چون یکی از آقایون همون گروه(که اتفاقا آدم موجهی هم بود نمیدونم چرا این کار رو با من کرد! :|) یه ایمیل فاجعه بار برای من فرستاد و بعدش گفت مثل شما که سهواً فرستادید منم سهواً فرستادم! :|
فک کن! :| کلی تو دلم فحش دادم بهش! :|
البته که ما بعدتر ها که همو دیدیم به روی هم نیووردیم اما هنوزم بعد هفت هشت سال که یادم میاد مغزم داغ میکنه! :|
پاسخ:
:| کار اون آقای موجه یه کم برام عجیبه. قبلاً (دوره‌ی کارشناسی‌م) برای منم پیش اومده که یکی از آقایون سهواً چیزی که برای بقیه‌ی پسرا فرستاده بود رو برای منم فرستاده بود و سریع عذرخواهی کرده بود و منم به روم نیاوردم بعداً. هردومونم آدمای موجهی بودیم و هستیم. ولی خب دلیلی نداره منم یه چیز فاجعه بفرستم براش و بگم مثل شما که سهواً اون فاجعه رو برام فرستادی فرستادم اینو
شاید اونم سهوی فرستاد و در جهت توجیه که بگه مثل خودت اینو گفت! شاید عمدی نفرستاد اما چیزی که برای من فرستاد خیلی فاجعه بود!
اونی که من فرستاده بودم مثلا چهار صفحه بود یه خطش فقط بد بود! :|
ولی خیلی نامرد بود هنوز شاکی میشم از خودم وقتی یادم میاد.

البته او اگر این کار رو هم نمیکرد من همچنان از خودم شاکی می بودم به خاطر این اشتباهم :(
ولی خب کار اون، ماندگاریِ تلخ خاطره رو بیشتر کرد!

+یادم رفت بنویسم پست اینستاگرامیت خیلی باحال بود :)
پاسخ:
بالاخره یکی برای پست اینستاگرامی‌مون کامنت گذاشت :))
۰۷ آبان ۹۶ ، ۲۳:۴۷ جلبک خاتون
کلا یه پیش فرض ذهنی باید آدم داشته باشه اونم اینکه همه صاحاب دارن !  
در مواردی سخته خیلی.طوری که‌برادر خودتو حتی صدا میکنی , میگی اقای فلانی سلام علیکم و رحمه الله و برکاته :))

نی نی ! خلاقیت نسرین گونه در تشخیص نی نی ! :))


پاسخ:
مبارک صاحبشون باشن :|

اصن من برای تشخیص خودم تو آینه هم خلاقیت به خرج میدم، ولی اوج خلاقیتم تو تقارن عکس بود. پدرم درومد تا عکس دلخواهمو بگیرم. و جا داره از پشت این تریبون به درگاه باری‌تعالی استدعا کنم که یکی دو جفت از اینا رو برای ادامه‌ی زندگی‌م لازم دارم ^-^
۰۸ آبان ۹۶ ، ۰۰:۰۴ جلبک خاتون
معلوم نیس واسه گرفتن عکس دلخواهش بچه های بیچاره ی مردمو به چندین هزار روش انگولک کرده :)))
نکن خواهر...نکن :)
پاسخ:
هی موازی‌شون می‌کردم و تا میومدم چیلیک! بزنم و عکسمو بگیرم می‌دیدم یکی‌شون این سر باغه یکی اون سر باغ!
بابابزرگِ اینا و بابای من و یه چند تا از دوستان مشترک یه باغ کوچیک دارن و اون شب اونجا دور هم جمع بودیم و من چون از پنج صبح بیدار بودم و عادت به خواب ظهر و عصر ندارم، داشتم بیهوش می‌شدم. رفتم اتاقی که اینا خواب بودن بخوابم. یکی از خانواده‌ها خواست بره و همه پا شدن اینا رو بدرقه کنن و من موندم و این دو تا. در مراحل اولیه‌ی چُرت بودم که یهو سمت راستی جیغ زد و بیدار شد و به تَبَعِ اون منم بیدار شدم! و دنبال یه چیزی می‌گشتم فرو کنم تو حلقش که برادرشو بیدار نکنه لااقل :))) خوشبختانه پستونکش کنار بالشش بود. گذاشتم تو دهنش و صداش قطع شد :)))) تا اون رفت تو حالت اسلیپ، دیدم این یکی داره تکون می‌خوره! و همونجا بود که از خداوند طلب صبر جمیل کردم برای مادرشون! مادرشونم هم‌سن من بود  :)
۰۸ آبان ۹۶ ، ۰۲:۲۹ آرزو ﴿ッ﴾
yon.ir/te7YU
پست هم راجع به اینستاست، یه‌ذره تناسب داره.

+ توی گروه دوستانه‌مون وقتی اسکرین‌شات می‌ذارم، هشتگ می‌زنم وب‌گردی و اینستاگردی و فلان. الآنم می‌خواستم بنویسم! :)
پاسخ:
:))) یه پست در راستای این عکس و با موضوع برق‌گرفتگی نوشته بودم که خب حسش نبود منتشر بشه و رفت قاطی بیاتا. اینو دیدم یادش افتادم
سه ماه پیش که اینستاگرامم رو دی اکتیو کردم فکر می کردم نهایتا یه هفته دووم بیارم! ولی این پستت رو دیدم و یکهو یه حساب سرانگشتی کردم دیدم سه ماهه اینستا ندارم و سه ماهه دووم آووردم :دی 
از خودم راضی شدم :)) 
پاسخ:
خوبه که وابسته‌ی فضای مجازی نشیم. ولی راستش همیشه فکر می‌کنم اون اینستا یا تلگرام و وبلاگی که من می‌گم با اینستا و تلگرام و وبلاگی که بقیه فکر می‌کنن فرق داره. مثلا من چون کانال‌خون نیستم، تلگرام برای من یه چیزیه تو مایه‌های اسمس، که امکان ارسال فایل هم داره. همین و نه بیشتر از این. یا اینستا رو من صرفا برای آگاهی از وضعیت دوستام دارم، و نه آگاهی اونا از وضع خودم. نشون به این نشون که برای اکانت دوستانه هیچ پستی نذاشتم تا حالا. برای خانوادگی هم هر از گاهی که اتفاق خاصی بیافته و جایی بریم و مناسبتی باشه پست میذارم. پست‌های غریبه‌ها و شعر و اخبار و جک و اینا رو هم اساسا از بیخ و بن دنبال نمی‌کنم از هیچ جا. ارتباطات مجازی‌م هم انقدر سفت و سخت گرفتم که وقتی از آثار مخرب دوستی‌های مجازی صحبت می‌کنن درک نمی‌کنم چی میگن.
حالا که داری از دووم آوردن میگی، برام ملموس نیست این حس. چون یک هزارم درصد هم وابستگی ندارم. ولی به وبلاگم چرا؛ وبلاگم تنها فضاییه که دوریش برام سخته. اونم شاید چون ده ساله بهش عادت کردم و دیگه بخشی از من و زندگی حقیقی‌م شده.
۰۸ آبان ۹۶ ، ۲۱:۵۴ محسن رحمانی
پست برق گرفتگی رو بذارید.
پاسخ:
هر موقع صلاح بدونم می‌ذارم
شرمنده، یه سوال... وقتی لایسنس ویندوز داره اکسپایر میشه، راهی هست که درست بشه و اکسپایر نشه؟ 
پاسخ:
دشمنتون شرمنده.
شنیدم یه عده ساعت و تاریخ رو تغییر میدن. که یکی از دوستان در همین راستا فرمود زهی خیال باطل. ولی کارشناسانه‌تر پرس‌وجو می‌کنم میگم

یکی دیگر از دوستان: فکر کنم فقط باید دوباره کرکش کنی. تو همه CD های ویندوز هست که چطور اینکارو بکنی
۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۹:۲۴ محسن رحمانی
سلام 
اگه تاریخ وساعت رو تغییر داده بشه درست میشه.
 چه جالب که با جوراب بچه ها رو شناختید :)))*
پاسخ:
ما اینیم دیگه :)