پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رومینا» ثبت شده است

اسفند ماه پارسال, چهارشنبه دقیقاً اولین جلسه آزمایشگاه مدار مخ* با بچه ها رفته بودم کویر

کلی بابت غیبت آزمایشگاهم عذاب وجدان داشتم!

هر چند جلسه اول قرار نبود کار خاصی انجام بدیم و فقط گروه بندی می‌کنیم و برمی‌گردیم!

ولی من با استاد و تی ای و مسئول آزمایشگاه حرف زده بودم و هماهنگ کرده بودم

با اینکه گفته بودن اوکی مشکلی نیست,

با این همه به جای چهارشنبه, سه شنبه با یه گروه دیگه رفتم آزمایشگاه

که به هر حال جلسه اول آزمایشگاه رو از دست نداده باشم!!!

حتی لیست بچه هارو گرفتم که هم گروهم رو هم مشخص کنم!


از کویر که برگشتم, اولین کاری که کردم این بود که از بچه ها پرسیدم جلسه اول چه اتفاقی افتاد!

همه گفتن هیچی فقط گروه‌بندی کردیم!

از یه نفر شنیدم باید اسم و مشخصاتمون رو برای تی ای میل کنیم

اسم و ایمیل تی ای رو نمی‌دونستم، از هم‌گروهیم گرفتم و اطلاعاتی که خواسته بود رو میل کردم

و جلسه دوم! فقط من و یکی دیگه از پسرا مشخصاتمونو برای تی ای ایمیل کرده بودیم

ینی اونایی که سر آز حاضر بودن و از خود تی ای شنیده بودن که باید مشخصات رو میل کنن,

نفرستاده بودن!!!

یادمه تی ای گفت یا باید به این دو نفر یه نمره اضافی بدیم

یا از شما ها یه نمره کم کنیم


اینارو گفتم که برسم به اینجا که یه ماه پیش که نمره‌ها وارد کارنامه شد, من 20 بودم و هم‌گروهیم 19

نمره ها بین 15 تا 20 بود که خوب بود

ولی خیلیا اعتراض کرده بودن

یکی از اعتراض کننده ها هم‌گروهی خودم بود 

که چرا نمره هم‌گروهیم بیشتر از منه :|


پ.ن: اتفاقاً آز پالس هم, نمره رومینا, نیم نمره بیشتر از من و بهنوش شد

ینی لزومی نداره وقتی چند نفر هم‌گروهی ان نمره هاشون یکی بشه

والا


* مدار مخ = مدارهای مخابراتی

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

یه بار وقتی داشتم پرینت گزارش آزمایشگاه پالسو تحویل تی ای* می‌دادم، هم‌گروهیام دیدن اول اسم اونارو توی گزارش کار نوشتم بعد اسم خودمو؛ رومینا گفت چرا اسم خودتو اول ننوشتی؟ گفتم خب چه فرقی داره من اون بالا باشم یا این پایین؛ گفت والا اولین باره می‌بینیم یکی گزارشو نوشته باشه و اسم خودشو بعد از اسم هم‌گروهیاش نوشته باشه، گفت خیلی باشعوری

گفتم همه اش یه سانت فاصله بین اسمامونه هااااااا، گزارشم برای هر سه مونه، نمره هامونم که یکیه!


یه بارم درگیر مدار اشمیت تریگر بودیم و جواب نمی‌گرفتیم, 

رومینا همین جوری که با مدار درگیر بود بهم گفت: راستی عکس وایبرت خیلی نازه

بهنوش تایید کرد و منم تشکر کردم و هفته بعدی عکسو عوض کردم یه عکس دیگه گذاشتم

بازم درگیر یه مدار دیگه بودیم و خروجی سیگنال مربعی نمیشد و

یهو بهنوش گفت چرا عکستو عوض کردی؟ ولی اینم قشنگه!

رومینا تایید کرد و تشکر کردم

90 ای بودن, صمیمی نبودیم ولی...

ولی هم‌کلاسی‌های خوبی برای هم بودیم


*TA = دستیار استاد

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۹
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)