پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تی‌ای کنترل پروژه» ثبت شده است

927- بیست سال بعد، همین فرداست

چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ق.ظ

نشسته بودم پای برنامه‌ی دورهمی مهران مدیری. کامبیز دیرباز نگرانِ آینده و بیست سال بعدِ دختر دو ساله‌ش بود و مدیری بهش گفت بیست سال بعد همین فرداست.

یاد دوره‌ی کارشناسی‌م افتادم. برای یکی از درسام یه تی‌ای داشتیم که تمرینا رو برامون حل می‌کرد. یه بار بهش گفتیم چند تا نمونه سوال امتحانی هم برامون حل کنه و گفت بمونه جلسه بعد و جلسه بعد یادش رفته بود بیاره. گفت از وقتی میرم سر کار سرم شلوغ شده و یادم رفته و من اون لحظه داشتم فکر می‌کردم اووووووووووووو سر کار! کی بشه که منم برم سر کار.

بچه که بودم، به هر کی می‌رسیدم می‌گفتم تا صد بشمره و یاد بگیرم و وقتی فهمیدم بیشتر از صد رو هم میشه شمرد و وقتی تا هزار رو برام شمردن با خودم گفتم اوووووووووووو هزار! کی بشه که منم تا هزار شمردنو یاد بگیرم.

یاد گرفتم. الان هم بلدم تا هزار بشمرم و هم سر کار میرم. 
این روزا دیگه نمیگم کِی بشه که چی بشه. 
بیست سال بعد همین فرداست.

انگار همین دیروز بود که اومدم پست گذاشتم که کنکور دارم. اون روز من کنکور داشتم و امروز شما!

1. یادی از گذشته‌ها: تیرماه 89 سفری تا تهِ تنهایی محض deathofstars.blogfa.com/post/22
2. این پست، 22 امین پست فصل یک بود و این نشون میده من دوران مدرسه، زیاد فعال نبودم.
3. اون موقع به کامنتا جواب نمی‌دادم و هویجوری برای خودشون تایید می‌شدن.
4. برای تحقیق میدانی یکی از درسام که دو سه هفته دیگه باید به استادم تحویل بدم، به جملاتی نیاز داشتم که کد میکسینگ! (Code mixing) و تداخل (Interference) دارن. ینی ورود عناصر آوایی (تلفظی)، صرفی، نحوی و معنایی از زبانی به زبان دیگر. روی زبان‌های تخصصی مهندسی و پزشکی تحقیق می‌کردم و وبلاگ چند نفر از دوستانِ دکتر یا مهندس که نوشته‌هاشون این خاصیت رو داشت رو با اطلاع و اجازه‌ی خودشون انتخاب کردم. نشستم آرشیوشونو می‌خونم و به این فکر می‌کنم که چه خوبه که ما لحظه‌هامونو ثبت می‌کنیم. یه سریا اون موقع مجرد بودن و حالا دارن مامان / بابا میشن.
5. عادت داشتم هر چند وقت یه بار پستای گذشته رو رمز بذارم که آدمای جدید با شخصیت جدیدم زندگی کنن! تصمیم گرفتم سر فرصت که به واقع نمی‌دونم دقیقاً کِی! رمزشونو بردارم و پستایی که بلاگفا حذف کرده رو یکی یکی به تاریخ همون موقع، بدون ویرایش ظاهری و حتی محتوایی منتشر کنم که بمونه برای بعد.
6. اینا به کنار؛ یکی نیست بگه چرا انقدر لفظِ قلم پست می‌ذاشتی! :)))))
7. می‌خواستم کامنتای این پستو ببندم؛ نمی‌بندم. ولی خواهش می‌کنم کمی با احتیاط کامنت بذارید. شباهنگ از اینکه ازش در مورد گذشته سوال بشه و از گذشته حرف بزنه غمگین میشه و به بیانی دیگر به هم می‌ریزه.
8. اون چیزایی که گفته بودم روی سنگ قبر آن بانو بنویسید رو بی‌خیال شید و اینو بنویسید:
بنویسید
چقدر زندگی سخت بود مامان
چهره‌اش پر از اخم بود مامان
گفتی دنیا پُر شیرینیه
مزه‌اش چقدر تلخ بود مامان
هر روز  یکی بود یکی نبود
یکی عاشق بود اون یکی نبود
چه خبر از این گنبد کبود
مامان… کاشکی تاریکی نبود…

۳۴ نظر ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۰:۵۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)