876- من اگه بمیرم هم از قبرم میام بیرون عکس قبرمو آپلود میکنم اینجا و بعد میرم پیش نکیر و منکر
امید وقتی داشت میرفت دکتر، با دمپایی و بدون جوراب و کمربند رفت؛ من تیپ مهمونی زده بودم و تازه دو تا کتابم با خودم برده بودم که اگه بستری شدم وقتم تلف نشه یه موقع :دی برگشته میگه آدم باس یه جوری بره دکتر که دکتر باورش بشه مریضه؛ البته این دو تا کتاب نشون میدن تو علاوه بر مشکل جسمی، از سلامت روحی روانی هم برخوردار نیستی متاسفانه.
دیروز نزدیک 20 ساعت خواب بودم! خواب دیدم امروز 15 خرداده و تقویممو چک کردم دیدم 16 خرداد امتحان مدارهای DC و AC دارم و هی داشتم فکر میکردم که آقااااااااااا مگه من فارغالتحصیل نشدم هنوز؟ بعدشم بلیت گرفتم برم تهران و تو راه یادم اومد که اون تقویمی که چک کردم تقویم پارسال پیارسال بوده! بعدشم یادم اومد که ما اصل درسی به نام مدارهای AC و DC نداریم و بعدشم از خواب بیدار شدم :دی
اون ضربدر سهی کنار سرُم ینی سه تا سرُم
بعداًنوشت: سکانس آخر خوابم الان یادم افتاد! داشتم میرفتم تهران امتحان مدارهای DC و AC بدم، خب؟ رسیدیم و قطار یا هواپیما یا اتوبوس (نمیدونم با چی میرفتم) جلوی حرم امام [که امیدش به ما دبستانیها بود]، پیادهمون کردن و منم داشتم داد و بیداد میکردم که آقااااااااااااا! من دارم میرم تهران، امتحان دارم! چرا اینجا نگهداشتین؟ اینام گفتن از همین جا سوار مترو فلان خط فلان میشی میری تجریش! منم داشتم میرفتم سمت مترو و دم در خروجی حرم یه سری شخصیت معروفم دیدم الان یادم نیست دقیقا کیا بودن.
+ کامنت گذاشتن که حالا تو که داری زحمتشو میکشی یه سلفی هم با نکیر و منکر بزار قربون دستت! :)))
@فاطمه: نمیدونم دقیقا مشکل کامپیوترتون چیه... تا حالا برام پیش نیومده.