پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آنچه گذشت

از حاجت و خواسته‌هاى بسیار آدمیان خسته نمى‌شوى 

و پافشارى درخواست‌کنندگان تو را از پا درنمى‌آورد

ولی داستان اینه که آدمیان خسته میشن و درخواست‌کنندگان از پا درمیان!!!

یه موقع دیدی میان پست میذارن که بس حلقه زدم بر در و حرفی نشنیدم؛ 

من هیچ کسم؟ یا که درین خانه کسی نیست!

هست! ولی خب...

کوتاه مرا دست و تو بس شاخ بلندی

دانم که به دامان توام دسترسی نیست

حالا نمی‌دونم تو این گیر و دار چرا یه همچین فالی می‌خوره به پست این آدمِ درخواست‌کننده

که حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس، دربند آن مباش که نشنید یا شنید

می‌دونی؟

این سیگنال اخیرت (خودت می‌دونی چیو می‌گم) خعلی قوی بود لامصب! 

کفم برید به واقع!

دیگه فکر کنم بعد یه عمر سر و کله زدن با اسیلوسکوپ و فانکشن ژنراتور، فرق نویز و سیگنالِ راست راسکی رو بدونم

یه شکل موجِ به قول دکتر صاد تر و تمیز بود...

بی‌هیچ اعوجاجی

ولی خب راستشو بخوای اصن منظورتو متوجه نشدم

ینی کلاً منظورتو متوجه نمیشم خدا!

میشه یه کم واضح‌تر حرف بزنی؟

مدارم یه دیکودر کم داره انگار


+ یکی می‌گفت ﻳﻪ ﺑﺨﺶ اﺯ ﻣﻐﺰ ﻫﺴﺖ که ﻣﻴﮕﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﺑﻌﺪ ﻣﻴﮕﻪ ﭘﺎﻙ ﻛﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﺑﺎﺯ ﻣﻴﮕﻪ ﭘﺎﻙ ﻛﻦ

+ ببخشید که بازم بسته است...

۹۴/۱۲/۰۸
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)