578- اگه جانشین آهنگر بشم...
در اولین اقدام ساختمون فرهنگستانو میکوبم از اول درست میکنم
نردههاشم این شکلی درست میکنم
حالا نمیدونم این نردهها فوتوشاپه یا واقعیه ولی ایدهی خوبیه!
تازه میارم روبهروی شریف! نه تو برهوت!!!
به من رای بدید :دی
فرهنگستانو کن فیکون میکنم
دیگه مجبورتون نمیکنم به جای کامپیوتر و سلفی بگید رایانه و خویش انداز که یاد خاک انداز بیافتید
و از اونجایی که جناب آهنگر شعرهای خودشو رو سر در نوشته، منم دو بیت شعر از خودم در میکنم و
نردههارو میدم مزیّن به اشعار من بکنن
اگه یه کم به مغزم فشار بیارم و سعی کنم فکر کنم بتونم شعر بگم، سخت نیست
آخرِ مصراعها یه چند تا قافیه میذارم و اولشو با چند تا کلمه پر میکنم؛ کاری نداره!
حتی میشه با تضمین به یه مصراع از حافظ شروع کرد شعرو
مثلاً این جوری: عشق و شباب و رندی مجموعهی مراد است و
بقیهشم خودم میگم
برای تضمین اینم خوبه: قلب بیحاصل ما را بزن اکسیر مراد
یا این: کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
اینم خوبه: چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
و این: به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم
بعدشم یه سری قافیه بر وزن مراد پیدا میکنم؛ مثل شاد، باد، یاد، آباد، آزاد، سمپاد، اقتصاد،
دکتر صاد، ای داد بیداد، بیبنیاد، با بنیاد، افتاد، فریاد، داماد، خداداد، هر چه بادا باد،
حالا اگه قافیه کم آوردم میام پست میذارم و کامنتارم باز میکنم و از شما میپرسم :دی
از اطاق فرمان اشاره میکنن تا بیشتر از این تن حافظ و سعدی رو تو گور نلرزوندی،
گزینه ذخیره و انتشارو بزن و برو سر درس و مشقت :دی
به من رای بدین
فرهنگستانو کن فیکون میکنم :دی
دوباره میسازمت فرهنگستان :دی