480- دَیمَ دوشَر
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۳ ب.ظ
دیمه دوشر به زبان ما ینی دست نزن میافته؛
به آدمای زودرنج که سریع بهشون برمیخوره یا آدمایی که حساسیتشون بالا باشه هم همینو میگن، نمیدونم من این جوری بودم یا این جوری شدم؛ ولی میدونم که در شرایط فعلی این جوریام، ینی یه مدته که این جوریام، که اگه نبودم کامنتارو نمیبستم، که اگه نبودم یه حصار دور خودم نمیکشیدم که کاری به کارم نداشته باشین؛
وقتی همین دیروز تو اون پست واموندهی 475 در مورد غذای دانشگاه و خوابگاه نوشتم، وقتی هر یه خط در میون میگم غذای خوابگاهو نمیگیرم و اصن نمیدن که بگیرم، پس انتظار ندارم یکی همین امروز که فردای همون دیروز باشه بپرسه مگه دانشگاه غذا نمیده که خودت غذا درست میکنی... خوانندهی جدیدی درست، منو هنوز خوب نمیشناسی درست، نمیدونی و پرسیدی، اوکی! اینم درست، ولی دست خودم نیست، اعصابم ضعیفه، ضعیف شده، ینی ضعیفش کردن... میدونم این رسم مخاطبداری نیست، میدونم اخلاقم هر روز داره بد و بدتر میشه، ولی انتظاری بیش از این از کسی که داره مرگ تدریجی یک رویا رو گوش میده نداشته باشید...
۹۴/۰۹/۰۵