پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

چند وقته تصمیم گرفتم به صورت مستمر نماز جماعتای خوابگاهو شرکت کنم

آقاهه یکی دو دیقه هم بعد از نماز صحبت میکنه که تا امروز برام مفید بوده

مدل حرف زدن و استدلالشو دوست دارم!

به دلم که نه، به مغزم میشینه :)))))

تو این چند روز خیلی چیزا یاد گرفتم

با اینکه احکام و اطلاعات دینیم خوبه ولی کافی نیست

روز اول در مورد مراجع تقلید حرف میزد

یه دختره پیشم نشسته بود می‌گفت من شنیدم جزوه امام خمینی کپ جزوه امام خامنه ایه

گفتم جزوه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت همین کتابی که توش حلال و حرام و اینارو می‌نویسن 

ینی من عاشق این دختره شدم


دیروز همین دختره رو دیدم داشت از حموم برمی‌گشت, گفتم عافیت باشه, 

برگشت گفت کاش متاهل بودم

راستش یه لحظه مغزم ارور داد, 

داشتم ارتباط حموم و عافیت و تاهل رو لود می‌کردم که خودش این جوری ادامه داد

گفت اگه متاهل بودم بعد از حموم نیاز نبود وضو بگیرم همون جوری نمازمو می‌خوندم

تازه دوزاریم افتاد که چی میگه

گفتم نهههههههههههههههههههههههه! کی گفته؟

گفت همه میگن, همه‌ی خانومای متاهل ایل و طایفه و شهرمون این مدلی ان


چون اهل نماز بود و چند بارم تو نمازخونه دیده بودمش, فکر کردم بد نیست براش توضیح بدم

براش توضیح دادم که حموم و دوش گرفتن ساده جای وضو رو نمیگیره

فقط یکی از غسل ها, اونم فقط و فقط و فقط یکیشون این خاصیت رو داره 

که میشه بعدش بدون وضو نماز خوند

دختره همین جوری مات و مبهوت نگام می‌کرد

گفتم این چیزی که می‌گم تو کتاب دین و زندگی اول دبیرستانمونم بود

ولی تو قسمت مطالعه آزاد یا پانویس بود که زیاد روش بحث نشده

دختره کماکان نگام می‌کرد و می‌گفت ولی ما این جوری نماز می‌خونیم


کربلا که بودیم, یکی از نمازارو حرم امام حسین می‌خوندیم, اون یکی رو حرم حضرت ابوالفضل

یه روز داداشم اومد گفت باید نمازمو دوباره بخونم, قبلیارم باید قضا کنم

گفتم وا! ما که باهم می‌رفتیم نماز جماعت, تو هم با ما می‌خوندی

گفت آخه نمی‌دونستم فلانی امام جماعته

گفتم الان که فهمیدی! خب که چی...

گفت یارو فلان افکار و اعتقادو داره و من قبولش ندارم

اینم بگم که داداشم 4 سال از من کوچکتره ولی اطلاعات سیاسی و دینیش فوق العاده خوبه

فوتوشاپ و عکاسیشم که حرف نداره

خلاصه داداشم یه کم از این امام جماعته گفت و این که چرا قبولش نداره


داشتم فکر می‌کردم چه قدر خوبه که ماها علاوه بر اینکه وایمیستیم پشت یه امام جماعت و

دولاراست میشیم و چند تا عبارتو هی هر روز تکرار می‌کنیم, یه کم هم فهم دینی‌مونو ببریم بالا

فکر کنیم!

فکر کردن خیلی خوبه

تحقیق کنیم, بپرسیم, بخونیم, بدونیم

کورکورانه عمل نکنیم

در مورد مراجع تقلیدم همین طور

یا در هر زمینه ای که آدم نیاز به پیروی داره نیاز به امام و رهبر داره

حالا یه موقع هایی خدا خودش تعیین میکنه یه موقع هایی خودت باید تعیین کنی

داداشم جزو معدود آدماییه که حرف زدن باهاش هم برام بازدهی داره هم ذهنمو درگیر می‌کنه

هر چند 90 درصد تعاملاتمون گیس و گیس کشیه ولی بحثای جدی‌مون واقعاً بحثه!

مثلاً سر میز شام در مورد لزوم ولایت فقیه و استعمال عبارت امام قبل از نام رهبر و

چرایی و فلسفه این کار و ولایت پذیری و اختلاس و خطوط قرمز و بی کفایتی مسئولین حرف می‌زنیم

:)))) یه نمونه از بحثامون:

۹۴/۰۷/۱۷
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

ارشیا

امید

هم‌اتاقی شماره 1

نظرات (۱۷)

۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۵ مستر نیمــا .
نچ نچ نچ نچ
:)))))ساقه طلایی
پاسخ:
:))) اصن ما بلاگفا, شما بیان :دی
احسنت بر برادر امید. 
پاسخ:
:دی
تقبل الله

راه گم کردید مهندس...
آفتاب از کدوم طرف دراومده؟ :)))
۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۶ فریال میم
داداشت چقدر هموژنیزه هست
منم پشت سر هیچکی نماز نمیخونم :|
پاسخ:
نه خب... پشت سر هر کسی نمیخونه
۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۹ رگـ ـهــا
جزوه ی امام خمینی :))))))))))
پاسخ:
:دی
جزوه نسرین 
۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۵ مستر نیمــا .
مشاعره نمیای؟
پاسخ:
دارم ظرف میشورم :دی
والا وضعیت آب و هوا که ابری و بارونی :)ولی اینجا جایی بود که اعلام حمایت از برادر (امید) باید اعلام می کردیم. :)
پاسخ:
:)
مرسی
خدای من در این حد راهکار دادی واسه دو تا برگه جزوه ! :دیی

* منم از حموم که در می اومدم وضو نمی گرفتم! فکر میکردم دیگه وضو لازم نیست !! بازم خوبه آدم رفیق بلاگر داشته باشه که از این اطلاعات بهت بده :)) ممنون
پاسخ:
:))))) جدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خداروشکر پس امروز یه کار مفیدی کردم
عوضش تو هم باید یه چیزی یادم بدیاااااااااااااااااا
اصول و خط قرمزای برادرجانت از پهنا تو حلق پسرای دانشگاه ما
پاسخ:
:))))
۱۷ مهر ۹۴ ، ۲۰:۲۹ شیمیست خط خطی
بابا جزوه بگیر حرفه ای! :))
البته من خودم از همه عالم جزوه می گرفتم یه بار تو ارشد یه پسرای وروردی مون اومد گفت میشه جزوه اتونو بدید کپی کنم؟ منم همین جور مبهوت نگاش کردم که شما اصلا دیدی من جزوه بنویسم آیا؟! :|
پاسخ:
:)))))))))) آخی نازی پسره
۱۷ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۱ شن های ساحل
بیچاررو با خاک.یکسان کردی که..یکم ملایم تر به دختر توضیح میدادی شوکه نشه خب...یاد داستان موسی و شعبان افتادم
پاسخ:
:)))) آروم گفتم... ناسلامتی من شیخم خودم
حواسم بود به قضیه
خوشبحال اق امید واس این خواهر!وجدانا چ راهکاراعیم دادیا!!! کاملا کاربردی و بدرد بخور!
پاسخ:
:)))))
۱۷ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۸ فاطمه (خودکار بیک)
فقط سکوووت میکنم و دعا برای سالهای دانشگاه که خدا همه مونو یاری بده !
پاسخ:
:)))
:))) اون "خنگ" خیلی قشنگ و به جا بود!
:))))))))
پاسخ:
:دی راست میگم خب
شن های ساحل عزیز!
موسی و شبان درسته، نه موسی و شعبان :))))))))))
پاسخ:
:))))))

شن های ساحل اسکار و کاپ انواع غلوط املایی رو داره
عزیز دل خودمه
:دی
سلام.
من یکم از این ماجرای حمام، وجوب وضو رو برمیداره هنوز تو هنگم بد جور!! 
یعنی یه ایل و تبار اینکارو میکنند و یکی هم توشون نیست که صحیحش رو اعلام کنه؟! عجبا!!!
خیلی بده که توی جامعه ما بعضی چیزا ویروسی پخش میشه بی آنکه به اصلش فکر کنیم...

پاسخ:
سلام
:( متاسفانه میذارن به حساب رسم و رسوم و آداب!
جل الــــــــخالق!!
الان مکالمه با امید رو دیدم!!!
همون بهتر که گند ترین جزوه ها رو خودم مینویسم ولی از کسی جزوه نمیگیرم... این کارا چیه آخه؟؟!!
***امید جان ! بالام ! سَنِن باجِن سوزلره یالان ده... یا اوزون جزوه یاز یا امتحان لِرییین رَد اول... بو شیطانی ایشلر هِش چَسه خوشبخت اِلَمَده!!!***
پاسخ:
:))))
۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۷ بهــــاره
یونیییییی ! =)) اصن اون کوله پشتیه منم ، تو ام کوله بار تجربه! کیف سفید اصن ! :دی عاقا بسی مستفیض شدیم امروز ! مام که بی تجربه !خخ =))
پاسخ:
:دی
استیفاضتون مستدام