343- تا خوبها خوبتر نشوند بدها خوب نمیشوند - شباهنگ خوبتر میشود :دی
چند وقته تصمیم گرفتم به صورت مستمر نماز جماعتای خوابگاهو شرکت کنم
آقاهه یکی دو دیقه هم بعد از نماز صحبت میکنه که تا امروز برام مفید بوده
مدل حرف زدن و استدلالشو دوست دارم!
به دلم که نه، به مغزم میشینه :)))))
تو این چند روز خیلی چیزا یاد گرفتم
با اینکه احکام و اطلاعات دینیم خوبه ولی کافی نیست
روز اول در مورد مراجع تقلید حرف میزد
یه دختره پیشم نشسته بود میگفت من شنیدم جزوه امام خمینی کپ جزوه امام خامنه ایه
گفتم جزوه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفت همین کتابی که توش حلال و حرام و اینارو مینویسن
ینی من عاشق این دختره شدم
دیروز همین دختره رو دیدم داشت از حموم برمیگشت, گفتم عافیت باشه,
برگشت گفت کاش متاهل بودم
راستش یه لحظه مغزم ارور داد,
داشتم ارتباط حموم و عافیت و تاهل رو لود میکردم که خودش این جوری ادامه داد
گفت اگه متاهل بودم بعد از حموم نیاز نبود وضو بگیرم همون جوری نمازمو میخوندم
تازه دوزاریم افتاد که چی میگه
گفتم نهههههههههههههههههههههههه! کی گفته؟
گفت همه میگن, همهی خانومای متاهل ایل و طایفه و شهرمون این مدلی ان
چون اهل نماز بود و چند بارم تو نمازخونه دیده بودمش, فکر کردم بد نیست براش توضیح بدم
براش توضیح دادم که حموم و دوش گرفتن ساده جای وضو رو نمیگیره
فقط یکی از غسل ها, اونم فقط و فقط و فقط یکیشون این خاصیت رو داره
که میشه بعدش بدون وضو نماز خوند
دختره همین جوری مات و مبهوت نگام میکرد
گفتم این چیزی که میگم تو کتاب دین و زندگی اول دبیرستانمونم بود
ولی تو قسمت مطالعه آزاد یا پانویس بود که زیاد روش بحث نشده
دختره کماکان نگام میکرد و میگفت ولی ما این جوری نماز میخونیم
کربلا که بودیم, یکی از نمازارو حرم امام حسین میخوندیم, اون یکی رو حرم حضرت ابوالفضل
یه روز داداشم اومد گفت باید نمازمو دوباره بخونم, قبلیارم باید قضا کنم
گفتم وا! ما که باهم میرفتیم نماز جماعت, تو هم با ما میخوندی
گفت آخه نمیدونستم فلانی امام جماعته
گفتم الان که فهمیدی! خب که چی...
گفت یارو فلان افکار و اعتقادو داره و من قبولش ندارم
اینم بگم که داداشم 4 سال از من کوچکتره ولی اطلاعات سیاسی و دینیش فوق العاده خوبه
فوتوشاپ و عکاسیشم که حرف نداره
خلاصه داداشم یه کم از این امام جماعته گفت و این که چرا قبولش نداره
داشتم فکر میکردم چه قدر خوبه که ماها علاوه بر اینکه وایمیستیم پشت یه امام جماعت و
دولاراست میشیم و چند تا عبارتو هی هر روز تکرار میکنیم, یه کم هم فهم دینیمونو ببریم بالا
فکر کنیم!
فکر کردن خیلی خوبه
تحقیق کنیم, بپرسیم, بخونیم, بدونیم
کورکورانه عمل نکنیم
در مورد مراجع تقلیدم همین طور
یا در هر زمینه ای که آدم نیاز به پیروی داره نیاز به امام و رهبر داره
حالا یه موقع هایی خدا خودش تعیین میکنه یه موقع هایی خودت باید تعیین کنی
داداشم جزو معدود آدماییه که حرف زدن باهاش هم برام بازدهی داره هم ذهنمو درگیر میکنه
هر چند 90 درصد تعاملاتمون گیس و گیس کشیه ولی بحثای جدیمون واقعاً بحثه!
مثلاً سر میز شام در مورد لزوم ولایت فقیه و استعمال عبارت امام قبل از نام رهبر و
چرایی و فلسفه این کار و ولایت پذیری و اختلاس و خطوط قرمز و بی کفایتی مسئولین حرف میزنیم
:)))) یه نمونه از بحثامون: