320- کجان اون روزایی که گوجه کیلویی 300 تومن بود...
ظهر داشتم برمیگشتم خوابگاه, دیدم یه اسمس از همرشتهای و هممدرسهای سابقم! دارم که میخواسته لیمو بخره و مغازههه بسته بوده و اگه تونستم و اگه زحمتی نبود و اگه سختم نیست و اگه کیفم سنگین نیست یه کیلو لیمو براش بخرم
حالا رفتم مغازه لیموفروشی :دی میگم یه کیلو لیمو میخوام
آقاهه برگشته میگه شش تومنی یا دو و پونصدی؟
من: !!!!! چه فرقی دارن؟
آقاهه: میخوای خودشو بخوری یا آبشو؟
من: آهان! :)))))
پ.ن1: بهتر بود میپرسید میخوای تنهایی در خفا بخوری یا مثلاً بذاریش جلوی مهمون!
پ.ن2: دیروز آقاهه سیصد تومن خرد نداشته, یه گوجهی کوچولو قد یه نخود گذاشت کنار خیارا :دی
قدیما با 300 تومن خیلی کارا میشد کرد :))))
پ.ن3: برگشتنی, یه آقاهه حدوداً سی چهل ساله تلفنی با دوستش بلند بلند حرف میزد
میگفت بلاگفا چند وقته فلانه و بهمانه و فلان جا پستش کردم و برو فلان جا!
آنچنان حس خوبی بهم دست داد چنان که گویی هموطنمو تو غربت دیده باشم!
کاش اسم وبلاگشم همینجوری بلند بلند داد میزد شاید آشنا بود خب :دی
پ.ن4: شما این پستارو مدیون اکانت همون دوستم هستید که سرما خورده و براش لیمو خریدم,