پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

304- کار!

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ق.ظ

این خوابگاه بر خلاف خوابگاه سابق, نه آرایشگاه داره نه مسئول غذا نه مسئول حضور و غیاب
کلاً مسئول نداره!
به جاش بچه‌ها به عنوان کار دانشجویی مسئولیت سایت و غذا و نمازخونه و حضور و غیاب و بقیه‌ی کارای خوابگاهو به عهده می‌گیرن

صبح دیدم چند نفر از دخترا اطلاعیه زدن و اتاقاشونو تبدیل کردن به آرایشگاه با نازل‌ترین قیمت!
آگهی تایپ و ترجمه و تدریس و خدارو چه دیدی, ممکنه یه موقع یکی پیدا شه که جمعه‌ها حلیم هم بفروشه :))

دیشب لپ‌تاپم دل و روده‌اش به هم ریخته بود و چون نرم‌افزارا و درایورای لپ‌تاپمو تو خونه جا گذاشته بودم, دنبال مسئول کارای کامپیوتری خوابگاه بودم ازش کمک بگیرم و متوجه شدم این خوابگاه هیچ وقت همچین مسئولی نداشته و با شناختی که تو این یکی دو هفته از بچه‌ها داشتم متوجه شدم اطلاعاتشون از کامپیوتر در حد کپی پیست عکس از فلان فولدر به یه فولدر دیگه و دیدن فیلم و گوش کردن آهنگه, حتی یکی از دانشجوهای ارشد مهندسی می‌گفت زیاد از اینترنت سر درنمیاره و ایمیل براش موضوعیت نداره و کلاً نمی‌دونه چه جوری میشه یه نرم‌افزارو نصب کرد؛ 
یه چند نفرم ویندوزشون مشکل داشت و آپدیت کردن بلد نبودن و می‌خواستن بدن بیرون درستش کنن و متوجه نبودن که فایل‌های شخصی‌شونو دارن در اختیار یه غریبه می‌ذارن
همین هم‌اتاقیم... وقتی داشتم با paint و نه حتی فوتوشاپ, سایز عکسو کم می‌کردم آپلود کنم, با ذوق کنارم نشسته بود و می‌گفت یه روز که بیکار بودم این چیزارو یادش بدم
با این تفاسیر, جا داره منم یه آگهی خدمات رایانه‌ای بزنم روی دیوار و مشکلات ملتو با نازل‌ترین قیمت در کمترین زمان و بالاترین امنیت حل کنم :))))

پنج سال پیش, دنیا رو جور دیگه‌ای می‌دیدم و تصوری که از آینده‌ی خودم و ده سال بعد داشتم این بود که تو یه شرکت برقی مشغول طراحی مدار با کم‌ترین توان مصرفی و بیشترین بازدهی و لو پاور دیزاین خودمونم! شرکتی که برای کاراموزی رفته بودم هم بد نبود و گواه این تصور, پست چند سال پیش یکی از دوستان و سوالش در مورد ده سال بعد و کامنت من بود که به لطف بلاگفا هم پست ایشون و هم کامنت من به ابدیت پیوست؛

زن شاغل ارج و منزلت بالاتری نسبت به زن خانه‌دار داشته و داره و این, همون باور پنج سال پیش من و باور پنجاه سال بعد و پنجاه‌ها سال بعد جامعه‌ی منه؛ جامعه‌ای که اقتصادش مریضه, آموزش و پرورش و فرهنگ و اخلاقش مریضه, دین و حجاب و حتی بهداشت و درمانش هم مریضه؛

هم‌اتاقی‌ها و دوستانی داشتم که صرف نظر از مدرکشون, صرف نظر از اسم و رسم دانشگاه و هزینه‌ای که برای پاس کردن واحدهاشون شده, دنبال ماهی یکی دو تومن حقوق بودن؛ که برای خرید کیف و کفش و لباس و عطر و ادکلن, دستشون تو جیب خودشون باشه
دنبال چه کاری؟ مهم نبود!
تدریس, تور لیدر, بوتیک, منشی شرکت توزیع فلان فراورده و حتی بازاریاب؛ واقعاً براشون مهم نبود چه کاری! مثل همینایی که تو مترو لواشک و آدامس و هندزفری و لباس می‌فروشن, مهم اون ماهی یه تومن, دو تومنه بود و من اینو وقتی فهمیدم که تو سایتا و روزنامه‌ها دنبال کار می‌گشتن و به هر دری می‌زدن هر طور که شده کار پیدا کنن و بمونن تهران

یه موقع هست حضورت برای یه جایی برای یه کاری لازمه و شاید فقط تو می‌تونی از پسش بر بیای؛ ولی یه موقع هدف, همون ماهی یکی دو تومنه

خیلی زشته اگه اعتراف کنم یکی از عوامل بیکاری تو جامعه رو اشتغال خانوما می‌دونم؟
البته نه هر جامعه‌ای!
منظورم جامعه‌ی مریض خودمونه

یکشنبه موقع برگشتن یه مسیری رو با سرویس اومدم و همین که سوار شدم سر صحبتو با کارمندای پژوهشکده باز کردم که سر از کارشون دربیارم ببینم این چهار تا اتوبوس آدم که دارن برمی‌گردن خونه, از صبح چی کار کردن؛
90 درصدشون که خانوم بودن یا شایدم خانوما بیشتر از آقایون از سرویس استفاده می‌کردن؛

کارشون پژوهش و ویرایش و خوندن و نوشتن روزنامه و مجله و مقاله بود, 8 صبح تا 2 بعد از ظهر,

از حقوقشونم راضی بودن و از اینکه کارشون ارباب رجوع نداره راضی‌تر
بهم می‌گفتن ارشدت که تموم بشه جذبِ همین‌جا میشی و
من به 5 سال پیش فکر می‌کردم و
بی‌کاری آقایون و اشتغال خانوما و
اطلاعیه‌های خوابگاه و
اون دختره که ساعتی 100 تومن میداد به دوستم که ریاضی دبیرستانو یادش بده و
به همون دوستم که تدریسو گذاشته بود کنار و بهم پیشنهاد می‌داد من برم به دختره ریاضی یاد بدم و
به ساعتی 100 تومن و 
ماهی یکی دو تومن و 
کیف و کفش و عطر و ادکلن‌هایی که هیچ وقت انگیزه‌ای برای خریدشون نداشتم!

۹۴/۰۷/۱۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۱۶)

من اگه اونجا بودم یحتمل آش میفروشم :))
پاسخ:
منم لابد مشتری ثابتت بودم
من الان فعلا دنبال کارم :|
هدفامم سر جاشونه :|
ولی فعلا لود نمیشم :| یکم ترم بهم ریخته عیه
امیدوارم تصویر ده سال بعد من از اینده م درست در بیاد ...
امام راست میگی م نمیدونیم چی میشه ...
پاسخ:
ایشالا هر چی که خیره
ساعتی 100تومن گرونه... چه خبرهههه؟ مگه سر گردنه س؟!

پاسخ:
لابد هست دیگه
هرچقدر عکس اون خانواده جغدای چپ حس خوب میده، عکس خانواده راست خیلی حس منفی، شوم و ترسناکی بهم میده!  :چندش (!)


پاسخ:
:))))))))) نه اتفاقاً این سمت راستیا بامزه ترن :پی
توی کاشان خانم های خونه دار نازشون بیشتر خریدار داره!
از نظر من کسی اگر واقعاً نیاز نداشته باشه، یا گیر شوهر خسیس و خشک نیفتاده باشه بی خود سلامت جسمی و روحی اش رو می ذاره روی این صنار سه شاهی که حتی به وسط ماه هم نمی رسه و همون روزای اول تموم می شه. 
پاسخ:
:) جالبه...
موافقم
البته بحث نیاز هم هست این وسط
یه عده واقعا به حقوقش نیاز دارن
ینی حق نداریم لااقل "بعضی" از دخترایی یا پسرایی که هدف‌شون ماهی یکی دوتومن یا هرچقده، رو مذمّت کنیم؛ "بعضی"هاشون شرایط اقتصادی بدی دارن و به این پول نیاز دارن...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۸ فریال میم
همه به کنار ، اون دانشجوی ارشد مهندسی که پیش پا افتاده ترین کار کامپیوتری رو بلد نیست چرا میره یه صندلی و دانشگاه و استاد رو معطل خودش میکنه؟!
.......................
من از جو شریف خیلی نمیدونم ولی بزار از دانشگاه لیسانس خودم بگم ، یه دانشگاه دولتی در یه شهری غیر از تهران! بعد فارغ التحصیلی به دلیل اینکه پارتی گردن کلفت نداشتم و هدفم هم دریافت 1 تومن برای خرید کیف کفش نبود به خیلی از شرکتای مرتبط رزومه دادم وبعضیا برای مصاحبه دعوتم کردن، رفتم.....ولی انتظاری که از طرف دارن در حد مهندس برق با سابقه اجرایی حداقل دوساله! یه مدار چند طبقه میندازن جلوت و میگن این بخش چیکار میکنه؟ یا وقتی فهمیدن پروژم پردازش تصویر بود یه pcb اورده میگه اینو باپردازش تصویر مهندسی معکوس کن مدارشو در بیار! یا فلان حالت رو در نظر بگیر با پردازش تصویر میشه راهی پیدا کرد یا نه.....و وقتی ببینن طرف نمیتونه جواب خوبی بده ردش میکنن! در حالیکه من حاضر بودم 3 ماه آزمایشی رو رایگان کار کنم تا تئوری های دانشگاهیمو بتونم عملی ببینم و به کار ببرم ، دانشگاه با صنعت ایران زمین تا آسمون فرق داره!
آخرش هم کاری که پیدا کردم تو یه شرکت نرم افزاری به عنوان تحلیل گر نرم افزار! و باعث تعجب همگان ...
بله اینجا ایرانه!
یا همین الان تو ارشد مجبورم یه پروتکلی که کاملا با سی نوشته شده رو تغییر بدم ولی اون سی که تو دانشگاه یاد دادن کجا این کجا! ضمن اینکه تو لیسانس همش با متلب کار کردبم و تابع های آماده!
واقعا دولت انتظار داره خروجی دانشگاه به دردش بخوره؟
بچه های دانشگاه های سطح بالا که سریع مهاجرت میکنن میرن ایران میمونه با امثال من و دانشگاه های پایینتر که صنایع محترم هم ماروقبول ندارن!
 دلم از بحث کار خیلی پره! دانشجو تا وقتی جدی دنبال کار نرفته به وخامت اوضاع پی نمیبره.
پاسخ:
اون دانشجوی ارشد مهندسی که پیش پا افتاده ترین کار کامپیوتری رو بلد نیست , خانواده اش اجبارش کردن که درس بخونه :| (خودش بهم گفت کلاً علاقه ای به درس خوندن نداره)

با حرفات موافقم
:)
پاسخ:
:)
سلام....
متاسفانه بخش دوم صحبت هاتون درست و دردناک بود...
این تابستون خیلی از این موارد"هر چی باشه فقط یکی دو تومن باشه" دیدم...
خیلی دردناک بود...  :(
پاسخ:
متاسفانه...


سلام :)
اصلا هم زشت نیست اگه بگی "اعتراف کنم یکی از عوامل بیکاری تو جامعه رو اشتغال خانوما می‌دونم؟"
حرفای فریال میم رو قبول دارم
همه میگن دانشگاه و صنعت باهم در ارتباط باشن و تنها ارتباط دانشگاه با صنعت جاییه که تو وارد اتاق ارتباط با صنعت دانشگاه میشی و نامه میخوای واسه کاراموزی اونم چه کاراموزی ای
وقتی وارد کارخونه شدم مسئول اموزشش گفت میخوای نامه رو امضا کنیم یا میخوای بیای دوره؟ گفتم میام دوره وقتی رفتم دیدم نخیر چیزی یاد نمیدن مثلا تو ازمایشگاه کنترل کیفیت رفتم دستگاه ph سنج رو میدادن دستمون و پاکت های شیر که از خط تولید اومده بودن ph اونا رو اندازه میگرفتیم . هر کجا هم سراغ کار بری میگن سابقه کار 2،3،گاهی 5 سال کسی نیست بگه پدر بیامرزها از کجا سابقه بیارم؟
دنبال کار میگردم ولی به این اعتقاد دارم که زن وظیفه نداره بیرون از خونه کار کنه
یه زن خونه دار میتونه بهتر و بیشتر از یه زن شاغل اطلاعات داشته باشه به خودش و خونه و زندگیش برسه و از لحاظ روحی و جسمی هم سالمتر باشه و موفق تر باشه از خانمهای شاغل و اینجوری اون کارها میتونه سهم مردها بشه که شرمنده زن و بچه شون نشن و یا بتونن زندگی کنن و همچنین سهم زنهایی که واقعا نیاز دارن به کار و نه برای عطر و ادکلن و ...
زن اگه بخواد درامد داشته باشه میتونه بیمه عمر داشته باشه و بعد از مدتی سر ماه واسه خودش یه درآمد داشته باشه

پاسخ:
:) تکبیر!
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۰ شن های ساحل
ببین بزار یه چند تا موضوع بگم اول اینکه هر چقدر هم که یه جامعه یا اقتصادش مریض باشه هیچ وقت یه قشری جای قشر دیگه رو نمیگیره ..روزی و کار برای همه بنده های خدا هست چه زن چه مرد...این فکر اشتباه که کسی جای کس دیگه رو گرفته..هر کسی هم بخواد کار بکنه واقعا کار هست منتهی به بچه های ما مقاومت و پشتکار یاد نمی دن...همین خود من اولین دفعه ای که می خواستم برم سر کار حدود ۴۰ تا مصاحبه رفتم ۲ ماه تمام گشتم واقعا گشتم کفش آهنی پام کردم ولی پیدا شد موضوع همین وقتی یه هدفی داری باید خودت برای یه سری مشکلات آماده کنی بعد از اون بازم کار مربوط به رشته ام پیدا کردم..ولی یه زمانی هم مجبور شدم حتی فروشندگی کنم چون این می دونم که اگه. خودم تلاش نکنم هیچوقت به چیزایی که میخوام نمی رسم...خانوم ها جای اقایون نگرفتن این بر می گرده به تربیت خانواده هامون به خانواده خودت نگاه نکن اکثرا خانواده ها به دخترا سخت تر میگیرن و اون یاد میگیره انتظاراتش بیاره پایین (یعنی کارای پایین تر هم قبول کنه)یا می دونه که اجازه مبارزه یا توقع بیشتر نداره(این توی خانواده ها یاد میدن)...و اینکه خانوما مسولیت پذیر تر هستن معمولا موقع کار...اگه خانوما کار نکنن بازم آقایون یه سری کارهارو انجام نمی دن...مثل مقایسه ای که یه دوره ای خیلی توی ایران انجام می دادن تعداد افغانی ها زیاد بود می گفتن بجای اونا از کارگر ایرانی استفاده کنین همین کار هم کردن ولی کارگر ایرانی بخاطر تربیتی که داشت یکم سوم ا ونا کار می کرد بی ادب و تنبل بود..درسته تعویض شدن ولی پروژه ۳ برابر بیشتر زمان برد و درست انجام نشد...خلاصه شاید یه مقداری وضعیت کشورهای دیگه بهتر باشه ولی من هنوز مدینه فاضله پیدا نکردم :)))))
پاسخ:
خب اینم یه نوع نگرشه
از یه زاویه دید دیگه
الله اکبر الله اکبــــــــــــر

پاسخ:
:)
مجید جان دلبندم اون حلیم نه هلیم
پاسخ:
جدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید با ه هم درست باشه هاااا
نمی‌دونم :|
فکر کنم حق با شماست
ملت خودشونو به خواب زدن و با خوابای شیرینی که میبینن خوشن
+دیالوگ هزار دستان
 جماعت خواب ، اجتماع خواب زده ، جامعه چرتی ،
پاسخ:
جامعه‌ی خسته!
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۱ شن های ساحل
درسته اینم یه زاویه دید...بنظر من جامعه مریض اقتصاد مریض و غیره خیلی وقت وجود داشتن و بعد از این هم هستن اگه فکر می کنی برای این مشکلات راه حلی می تونی پیدا کنی یا حتی خیلی کم می تونی تغییرشون بدی یا بعدا روشی پیدا کنی که بتونی کمشون کنی بهش فکرکن در غیر این صورت فکر کردن و حرص خوردن در مورد موضوع های این مدلی فقط از انرژی تو کم میکنه...یه لطفی به خودت بکن وقتی خسته ای به موضوعات پیچیده فکر نکن ....می دونی جامعه داغون و آدما بد وقتی تو سعی میکنی باهاشون مهربون باشی دنیا هم باهات مهربون میشه...می دونم آدم وقتی خوابگاه هست وقتی خسته اس خیلی دوست داره در مورد ادم ها و محیط فکر کنه و در طول روز خیلی با ادم ها سایش پیدا می کنه ولی بهتر شب به خودت استراحت بدی فکرای خوب مرور کنی بدهارو بزاری کنار
پاسخ:
:)
فکرای خوبی تو سرمه
ولی اون چیزایی که تو جامعه می‌بینم خوب نیست
شرکت های برقی همه خانوم استخدام میکنن
ادامه میدادین موفق میشدین ب تصوراتتون برسین!
--------
۳ماه تابستون دنبال کار برقی بودم حتی ب مونتاژکاری هم راضی بودم اما ... :|
پاسخ:
ایشالا هر چی که به صلاحمونه
البته منم تسلیم نمیشم ،الان پروژه دانشجوهای دیگه رو که با arm یا avr هست  انجام میدم:))
انشأالله ^_^
پاسخ:
احسنت!
موفق باشید