پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت


عکس: کربلا, بین‌الحرمین

+ از هفته دیگه باید برم سراغ کارای فارغ‌التحصیلی و ثبت نام

+ بقیه کلیدواژه‌ها و خاطرات بمونه برای بعد...

+ عاشق صدای خس خس سرماخورده خودمم، دوست دارم برم رو منبر و هی حرف بزنم

۹۴/۰۵/۳۱
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۱۹)

مورد سوم :))
پاسخ:
صبح تصویر داشتم ولی صدا نداشتم :)))))))
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۴ فانتالیزا هویجوریان
عنوان^_^
پاسخ:
عنوان از عین.لام :)
منم بچه گیام وقتی سرما میخوردم عاشق صدام میشدم میرفتم جلو آینه با خودم حرف میزدم :|||
پاسخ:
ولی به نظر میرسه من الان رو اعصاب و روان ملتم :دی
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۲ ماهان هاشمی

به به!

چه عکس زیبایی! :)

پاسخ:
دست عکاس هنرمندش درد نکنه :دی

مامانم اینا 8 شهریور میخوان برن کربلا و من باید پیش بچه ها بمونم!
خیلی ناراحتم!

امنیتش خوب بود حالا نسرین؟

پاسخ:
به سلامتی
نگران نباش
امنیت کربلا و نجف خوبه
سامرا یه کم خطرناکه که اصن نمیبرن زائرارو
سلام 
دیشب پس از مدت زیادی که اصن تلویزیون ندیده بودم همین که تلویزیون رو روشن کردم دیدم یه برنامه نشون میده که مربوط به شما میشد و اسمش گردباد تورنادو بود که از شبکه مستند پخش میشد حتی ضبطش هم کردم و در صورتی که بخواین واستون میفرستمش واقعا تورنادوها خطرناک و وحشتناک هستن و چه قدرتی دارن!  
پاسخ:
سلام
ممنون
سرچ می‌کنم از آرشیو صداوسیما می بینم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین .

ممنونم بابت عکس :)
پاسخ:
والا یادمه یه نفر کامنت گذاشته بود عکس بگیر، اینو به خاطر اون گرفتم
فکر کنم تو گفته بودی
إن شاء الله سرماخوردگی زیاد اذیت‌ت نکنه و زودتر بهبودی حاصل شه و کارا هم به خوبی پیش بره :)
پاسخ:
ممنونم
ان شاء الله :)
واقعا دست عکاسش درد نکنه فوق العاده است
پاسخ:
وی همانا اخوی اینجانب است :دی

سرماخوردگی هم خر است :((((
داریم میریم حرم برای خداحافظی
ایشالا که اخرین زیارتمون نباشه

ممنون عزیزم :*

پاسخ:
ایشالا سفر خوبی داشته باشن
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۰ آلبرت کبیر
ما رو هم که دعا نکردی احتمالا :|
راستی ارشد همین جایی یا داری در میری از دانشگاه :)))
پاسخ:
اتفاقا موقع رفتن حرم، کامنتارو چک میکردم، این کامنتو دیدم و تو دفتر یادداشتم اسم شمارم نوشتم
اسم همسرتونو نمیدونستم ولی ایشونم دعا کردم

ارشد زبانشناسی تهران قبول شدم
شریفم زبانشناسی داشت، ولی این گرایشو فقط دانشگاه تهران داشت ( فرهنگستان)
چون اولین پذیرش بود مصاحبه داشت و نتایج رو زود فهمیدم
ستون سمت چپ موضوع فرهنگستان رو بخونید، الان رمزشو براتون می‌فرستم

+ کامنتاتون بسته بود :(
اگه ممکنه یه جوری من و ایشون رو با هم مرتبط کنید تا بتونم تمرینات هوازی خودم رو زیر نظر ایشون برگزار کنم
به شدت افت کردم و باید سریع خودمو بکشم بالا 
اگه خواستید این لطف رو در حقم کنید مشخصاتم رو براتون بفرستم که بهشون معرفیم کنید

پاسخ:
نه ممکن نیست

کامنتای قبلی تونو تایید نکردم
حال کردم خودم یه شعری بگم برای حضرت عباس ولی واقعا شعری که گفتم به دلم نچسبید نمیدونم این به دل شما میچسبه یا نه و آیا قبلا شنیدینش یا نه ولی به دل من که خیلی چسبید اثر استاد کلامی زنجانی شاعر برجسته ی فانی در عشق اهل بیت. آدام دا عباس کیمی بیر قارداشی اولا دا دونیادن نه ایستر، بیلر کی بیره واردی دالیسیندا شیر کیمی. حوسین غریب و مظلوم اولسا دا بیر قارداشی واریده اما بیز....

ای شمع حرمخانه قربانون اولوم عبّاس
جان لار سنه پروانه قربانون اولوم عباس
ایلده شب تاسوعا سسلر آدوی دنیا
معناده دیَر زهرا قربانون اولوم عباس
دویسه قاپیوی سائل منظوری اولار حاصل
ای مونس اهل دل قربانون اولوم عباس
انسان و ملک سندن ایستلر کمک سندن
اَل بیزدن اتک سندن قربانون اولوم عباس
ای معرفتین کانی، سَن بُل آناوین جانی
بیمه ایله بو جمعی قربانون اولوم عباس
اوج شرفه چاتدون، لب تشنه قانه باتدون
سن کوثری آغلاتدون قربانون اولوم عباس
دگدی گوزل آننوندان اوچ شعبه لی بیر پیکان
دوتدی گوزیوی اَلقان، قربانون اولوم عباس
یاندیم دیدیم ای قارداش سس ویر منه وای قارداش
چارم ندی ای قارداش قربانون اولوم عباس
دیداره حسین گلدی، قلبین غم اوخی دَلدی
تاپدی سنی دینجلدی قربانون اولوم عباس
وار خیمه ده چوخ سوزلر قیزلار یولیوی گوزلر
باخمور نیه بو گوزلر قربانون اولوم عباس
احسنت بیله ایثاره، سردار وفاداره
قربان کسیلن یاره، قربانون اولوم عباس
گَلدیم باشوین اوسته، آچ گوزلرین آهسته
سن خسته حسین خسته، قربانون اولوم عباس
ای کشتی بی ساحل، قانلی علمه حامل
آمالون اولوب حاصل قربانون اولوم عباس
کم ایلمه لطفون سَن، بیچاره کلامیدن
کویونده گدایم من، قربانون اولوم عباس

پاسخ:
ممنون
سر فرصت میخونم :)
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۸ مستر نیمــا .
اوصیکم به آویشن
پاسخ:
ماذا آویشن؟
دم کنم؟
ادویه شو بریزم تو غذا؟
نمیدونم... آخه تو سبد غذاییمون نیست
۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۸ مستر نیمــا .
دم کنید دیگه
پاسخ:
دم نوش که دوست ندارم
اینجام که همچین چیزی پیدا نمیشه، 
ولی چون دارم میمیرم احتمالا برم از عطاری سرکوچه مامان بزرگم اینا بگیرم
مرسی

راستی مستر امروز کلی اصفهانی به پستم خورد
یادم باشه بعدا در موردشون بنویسم
بابت دعا ممنون ^_^
خب به سلامتی ... ایشالا توی هر مقطعی و هر دانشگاهی هستین موفق و پیروز باشن :)
من که فعلا با دانشگاه کار دارم ... البته احتمالا دکتر فتوحی شخصا منو تا دم بدرقه کنن موقع فارغ التحصیلی :)))))))))))

راستی همه پستای من کامنت بازه ... روی عنوان پست کلیک کنین میره داخل پست مورد نظر و اونجا هم میشه کامنت گذاشت
البته به قول یکی از دوستان ینی "آدن" که میگفت فک میکردم وبلاگت فوتوبلاگه که بعدا دید مطالب خوندنی هم توش هس :)))
پاسخ:
من عاشق پستای عکس دارم
پستای شما دیگه عالیه :))))
قبلا سر زده بودم بهتون
زین پس بیشتر تر میام :دی
الان رمزو براتون می‌فرستم
۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۲ شیمیست خط خطی
ثبت نام در مقطع جدید حس خوبیه :)
پاسخ:
اوهوم :)
اجرتون با مسئولین دانشگاه :)))
پستای من به پای پستای شما نمیرسه ... 4 تا عکس و 4 تا فرمول که اسمش نشد پست :)
پاسخ:
:))))) قدر زر را زرگر داند و قدر فرمول ها را من
تشنه لب کربلا
شاه سلام علیک...
پاسخ:
:)