۱۹۳۶- کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟
پنج ماه پیش که چمدونمو برای یه سفر چندروزه به تهران جمع میکردم، فکرشم نمیکردم اینجوری به این شکل و به این زودی تو این شهر موندگار بشم. پر از اتفاقات پیشبینینشده و غافلگیرکننده بود این روزها. تجربههای جدید، آدمهای جدید، جاهای جدید. خودم هم حتی جدید بودم. این پنج ماه برای من قدّ پنج سال گذشت. سخت گذشت. و همچنان سخت میگذره و سختتر میشه.
+ عنوان از حافظ
زندگی همیشه همینه.