۱۹۱۷- یادم باشه
دیروز دوستم چند بار بهم گفت روی لپتاپ استاد زیاد وقت و انرژی نذار. من توجهی نمیکردم. آخرش گفتم چطور؟ طفره رفت و گفت به هر حال خودتم کار داری و درست نیست انقدر وقت صرف میکنی. گفتم چیزی شده؟ گفت نمیدونم بگم یا نه. فکر کنم اگه بگم ناراحت میشی. اصرار کردم و گفت این لپتاپو قرار بود یکی از دانشجوهای استاد درست کنه. امروز وقتی اون دانشجو سراغ لپتاپو از استاد میگیره، استاد بهش میگه دادم فلانی درست کنه. اونم میگه چرا خب من درستش میکردم و استادم برمیگرده میگه وقت شما باارزشتر و برای من مهمتره. دوستم وقتی این حرفو از استاد میشنوه وارد بحثشون میشه و میگه البته فلانی هم وقتش آزاد نیست و کلی کار داره. اون دانشجو هم میتونست همین حرفای دوستمو بزنه یا تأییدش کنه ولی هیچی نگفته. هر چند مشغله داشتن من بر همگان از جمله همین استاد عیانه و نیازی به اثبات و تأیید کسی ندارم، ولی نمیدونستم وقتم در مقایسه با وقت اون دانشجو کمارزشتره از نظر استاد. یادم باشه از این به بعد کارِ کسایی که من تو اولویتشون نیستم و براشون مهم نیستم رو نذارم تو اولویت. برای کسی بمیرم که برام تب کنه.
این چه جوابی بوده استاده داده آخه؟😂🤦