۱۸۷۳- روز دوازدهم رمضان (سفرنامۀ مشهد، روز زبان مادری)
برنامههایی که دانشگاه برامون تدارک دیده بود بهقدری فشرده بود که اگه کسی میخواست بره زیارت، یا باید قید خواب رو میزد یا قید جلسات و کارگاهها رو. یا مثل بعضیا میومد سر جلسه چرت میزد. از صبح خروسخون میرفتیم سالن رودکی حضور به هم میرسوندیم و تازه دهِ شب شام میخوردیم. بلیت برگشتمو چند روز بعد از تموم شدن این گردهمایی گرفتم که هم به برنامههای دانشگاه برسم هم با خیال آسوده برم زیارت.
دوم اسفند بهمناسبت روز جهانی زبان مادری، به کشف زوایای غیرفارسیزبان حرم امام رضا (ع) پرداختم و دستاورد تحقیقاتم این چندتا عکسه. یه قسمت به زبان اردو، یه قسمت به زبان ترکیِ کشور آذربایجان و یه قسمت هم برای عربزبانان اختصاص داره. مسلمانان سایر کشورها هم چون در اقلیت هستن اگه بخوان برنامه داشته باشن موقتاً براشون برگزار میشه، ولی دائمیها همین سهتایی بود که عکس گرفتم و محل برگزاریشون ثابته.
اینجا بیشتر عربی بود:
این خبرنامه به همۀ زبانها بود:
به زبان ترکی:
به زبان اردو:
از این آقاهه پرسیدم زبان اردو هم بلده یا نه. گفت نه، ولی یکی هست که بلده و اگر زائری به این زبان چیزی بپرسه ارجاعش میدیم به اون شخص.
دلم برای حتی فرش های لاکی حرمم تنگ شد...