پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۷۹۷- دردمندانه، انتقادی، فراموش‌نشدنی

پنجشنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۱، ۰۵:۰۲ ب.ظ

چند ماه پیش یه پیام از فیدیبو داشتم با این مضمون که تا حالا فکر کردی که اگه قرار بود نویسنده بشی و داستان بنویسی، جنایی می‌نوشتی یا عاشقانه؟ طنز یا فانتزی؟ اصلاً داستان‌هات به حال‌و‌هوای آثار کدوم نویسندۀ معروف نزدیک بود؟ ما با چند تا سؤال، حدس می‌زنیم که تو شبیه کدوم نویسندۀ معروفی. 

به اون چندتا سؤال جواب دادم و نتیجه شد این:



+ عباس معروفی امروز رخ در نقاب خاک کشید و دستش از دنیا کوتاه شد. و قلمش. روحت شاد آقای نویسنده.

+ بین استوری‌های امروزِ دوستانم این دوتا بیشتر به دلم نشست:

دلتنگی من تمام نمی‌شود. همین که فکر کنم من و تو دو نفریم دلتنگ‌تر می‌شوم برای تو (عباس معروفی)

مرا از دور تماشا کن. من از نزدیک غمگینم (عباس معروفی)


 https://fidibo.com/landings/writer

+ لینکش فعاله هنوز. البته که این سؤال‌ها معیار خوبی برای شباهت نیست، ولی شما شبیه کدوم نویسنده‌اید؟

۰۱/۰۶/۱۰
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

ن2 هم‌کلاسی دکتری

نسیم هم‌کلاسی ارشد

نظرات (۱۵)

میلان کوندرا، خیال پردازانه، استثنائی، فراموش نشدنی

پارسال یادمه دادم تست رو و نتیجه متفاوت بود، یادم نیست چی بود

پاسخ:
منم امسال دوباره تست دادم متفاوت شد. امسال شبیه علی‌محمد افغانی‌ام.
پاسخ:
پیچیده و رازآلودو موافقم :))

با وجود اینکه کتاب‌هاش رو نخونده بودم، و فقط برش‌هایی از کتاب ها و یا برخی نوشته‌های کوتاهش رو خونده بودم. با خبر فوتش منم غمگین شدم.
خدا بیامرزدش.


من پارسال شرکت کردم و گفت:
شبیه هوشنگ مرادی کرمانی میشدم.
ساده شیرین خودمونی

پاسخ:
واقعاً هم همین‌طوره شخصیت ایشون. ساده و شیرین و خودمونی.

یادم نبود اگه نویسنده بشم شبیه کی می‌نویسم، تو گالریم گشتم پیداش کردم:

"من اگر نویسنده بودم شبیه به کازوئو ایشی‌گورو می‌نوشتم: حیرت‌انگیز، عمیق، عجیب"

پاسخ:
عمیق هستی ولی زیاد عجیب نیستی. من امسال دوباره شرکت کردم و جواب‌هام متفاوت بود با پارسال.

الان دوباره امتحان کردم:

"من اگر نویسنده بودم، شبیه جی آر آر تالکین می‌نوشتم: ماجراجویانه، لذت‌بخش، هیجان‌انگیز"

پاسخ:
آره ماجراجو رو قبول دارم. احتمالاً هم‌صحبتی باهات لذت‌بخش و هیجان‌انگیز هم باشه.
۱۰ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۵۳ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

من هم شدم عباس معروفی😶

پاسخ:
من امسال دوباره تست دادم متفاوت شد. امسال شبیه علی‌محمد افغانی‌ام. 

سلام، من شبیه علی‌محمد افغان می‌نوشتم؛ از ایشون فقط شوهر آهو خانوم و خونده بودم و اونقدر هنگام ۷وندن کتاب متاثر می‌شدم و آزار می‌دیدم که چندبار کتاب و گذاشتم کنار اما چون کلا کار نیمه‌تمام اذیتم می‌کنه به پایان رسوندمش.(ممنون بابت لینک خیلی جالب بود)

پاسخ:
منم امسال دوباره تست دادم متفاوت شد. شبیه علی‌محمد افغانی شدم امسال.
نخوندم آثارشو.

روحش شاد و یادش گرامی...

 

+ آرتور کانن دویل

پاسخ:
شبیه چه نویسنده‌های متفاوت و متنوعی هستید.
۱۲ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۰ حاج‌خانوم ⠀

سلام

لینکش فعال بود، ولی پیامک تاییدش نیومد که بفهمم از نظر اونا شبیه چه نویسنده‌ای هستم.

با احترام اصلا از نوشته‌های عباس معروفی خوشم نمیاد، ولی خیلی قلم و نوشته‌های تو رو دوست دارم.

ته نوشته‌های معروفی، سیاهی مطلقه، ولی نوشته‌های تو اصلا اینجوری نیست. نمی‌گم به چیزی انتقاد نداری، اما در محدوده خودت، تا جایی که بتونی اصلاح می‌کنی و سعی می‌کنی کار درست رو انجام بدی و یکی از ویژگی‌های خوبته.

موفق باشی

 

 

 

پاسخ:
سلام
نخوندم آثارشو، ولی نوشته‌های سیاه رو دوست ندارم. خیلی سفید رو هم دوست ندارم. خاکستری خوبه.
۱۲ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۴۷ نیمچه مهندس ...

هاروکی موراکامی

رازآلود خیال انگیز و درخشان

جالبه،من تا حالا ازش چیزی نخوندم.چیزایی هم که این ور اون ور خوندم باعث شد نرم سمتش و خوشم نمیومد.الان دلم خواست امتحان کنم.

پاسخ:
من کافکا در ساحلشو خوندم و دوست داشتم. الان ولی هیچی یادم نمیاد از محتواش. 
۱۳ شهریور ۰۱ ، ۲۲:۴۶ آرزو ‌‌‌‌{ツ}

میلان کوندرا؛ خیال‌پردازانه، استثنایی و فراموش‌نشدنی

پاسخ:
جالبه که کامنتاتون متفاوته. شبیه هم نیستید هیچ کدومتون :))
۱۱ مهر ۰۱ ، ۰۷:۵۲ حاج‌خانوم ⠀

نخونی بهتره...

سیاهی مطلق! هیچ نقطه امیدی نیست. واقعا بعد سمفونی مردگان، حالم بد شد از این همه سیاهی

ببین می‌دونم کامنتای اون پست رو بستی و برای پستی که کامنتاش بسته‌ست نباید کامنت گذاشت، ولی اگه بیانیه دانشجویی هم واسه امضا وجود داره، لطفاً لینکش رو بذار (البته مسلماً اگه دوست داری).

پاسخ:
به روی چشم.
۱۱ مهر ۰۱ ، ۲۰:۵۸ متانویا ...

اینکه دن بروان پیچیده و راز آلود مینویسه یا من؟ چون من که اینجوری نیستم دا :))

پاسخ:
قبلاً اون‌جوری بودی به‌نظرم. برای همین رازآلود بودنت مونده تو ذهنم
۱۲ مهر ۰۱ ، ۱۶:۱۹ متانویا ...

جالب بود برام مرسی که گفتی :دی