۱۷۳۳- جزوه را در پستوی خانه نهان باید کرد یا منتشر باید کرد؟
تعریف از خود و حمل بر خودستایی نباشه، ولی من اگه تو یه کاری خفن و عالی باشم، اون کار جزوه نوشتنه. تعداد تأخیرها و غیبتهای دوران تحصیلم از پیشدبستانی تا این لحظه کمتر از انگشتان یه دست بوده و اگر گاهی به هر دلیلی بخشی یا همۀ جلسه رو از دست میدادم، بعداً دستنوشتههای همۀ همکلاسیامو میگرفتم که جزوهمو باهاشون تکمیل کنم. حتی آخر سال جزوۀ چند نفرو که به جزوهشون ایمان داشتم میگرفتم که تطبیق بدم با جزوهم و اگر مطلبی رو اشتباه نوشتم یا ننوشتم تصحیح یا اضافه کنم. جزوههای سالبالاییهامم میگرفتم ببینم اون سال به اونا چی یاد دادن و تطبیق بدم! زمان مدرسه (دهۀ هفتاد هشتاد) امکان ضبط صدای کلاسا رو نداشتیم ولی دورۀ کارشناسی و ارشد کلاسا رو ضبط میکردم و حتی یه وقتایی که درسمون شکل و نمودار داشت فیلم هم میگرفتم که بعداً جزوهمو باهاشون کامل کنم. دورۀ دکتری هم که کلاسامون مجازی شد و هم دانشگاه لینک جلسۀ ضبطشده رو در اختیارمون میذاشت، هم خودمون میتونستیم اسکرین گوشی و لپتاپو ضبط کنیم. جزوههای مدرسه و کارشناسیم دستنویس بودن ولی ارشد و دکتری رو تایپ کردم. همینجوری معمولی هم تایپ نمیکنم و جزوههام فهرست و پانویس و ارجاع و شکل و نمودار و جدول و همه چی داره. بهلحاظ ویرایشی هم که همیشه سعی کردم طبق شیوهنامه و یکدست باشه. آخر سال هم در اختیار استاد و همکلاسیام قرار میدادم و حس خوب و مفید بودن بهم دست میداد. چند بارم تو دورۀ ارشد پیش اومده بود که استادها با دقت جزوههایی که تایپ کرده بودم رو بخونن و کامنت بذارن و بگن فلان مطلبو فلانجور تغییر بده و اصلاحش کن.
ولی حالا استاد شمارۀ ۱۸ با انتشار جزوهم و بهاشتراک گذاشتنش با دیگران موافقت نکرده و بسیار ضدحال خوردم از این بابت. دیشب بهش پیام دادم و به رسم ادب ازش اجازه خواستم که جزوه رو در اختیار دوستانم قرار بدم و تو کتابخانۀ دیجیتال دانشگاه بذارم. بقیۀ استادها معمولاً نهتنها اجازه میدن بلکه خوشحال هم میشن و بعضیاشون حتی میگن بده یه دور بخونم که اگه اشکالی داشت رفع کنیم بعد منتشر کنیم. ولی ایشون نهتنها اجازه نداد بلکه دلیلشم توضیح نداد و فقط گفت موافق نیستم. حتی نگفت بفرست ببینم چی توش نوشتی. البته چون محتوای جزوهم مطالب کلاسای ایشونه از این بابت بهش حق میدم که بخواد این مطالب رو به اشتراک بذاره یا نذاره ولی مطالبی که تدریس شده از یه سری کتاب خارجیه که بهصورت رایگان در دسترسه. و اگر استاد هر جلسه فقط دو ساعت صحبت کرده، من دو روز وقت و انرژی گذاشتم که اون دو ساعت رو تبدیل کنم به ده بیست صفحه مطلب. تازه قصد فروشش رو هم ندارم که بحث سهمخواهی و سود مادی پیش بیاد. شاید نگرانه که بقیه بردارن بفروشن یا استفاده کنن که خب ما منتشر میکنیم که بقیه استفاده کنن. هر جا هم ببینیم یکی برداشته به اسم خودش میفروشه به پلیس فتا میگیم :)) واقعاً الان حس بدی دارم که جزوه رو نوشتم ولی در پستوی خانه نهانش کردم و نمیتونم به اشتراک بذارم :|
پانوشت۱. این اخلاقِ ثبت و ضبط کردن آموختهها و به اشتراک گذاشتنشون هم مختص درس و دانشگاه نیست و من حتی تو کلاسای آموزش رانندگی و آشپزی هم جزوه نوشتم و به همدورهایام دادم. جزوۀ کلاس آشپزیمو تو وبلاگم هم گذاشته بودم و میتونید برای دانلود کلیک کنید. البته پلیس فتا گفته روی لینکهای ناشناس کلیک نکنید و شما هم هر جا هر لینکی دیدید کلیک نکنید. ولی روی این میتونید کلیک کنید و کلی عکس خوشمزه ببینید.
پانوشت۲. پارسال بعد از تموم شدن یکی از درسا جزوهای که نوشته بودمو گذاشتم تو گروه دانشکده. یه سری از غیرِهمرشتهایام که شمارهمو نداشتن فکر کرده بودن استادم. با اینکه تصمیم ندارم و تمایلی هم ندارم استاد بشم ولی حس دلچسبیه به آدم بگن «استاد» :|
بی ربط به پست :
چند وقت پیش توی توییتر یه ویدیو دیدم که یک شخص هندی یا شاید هم پاکستانی یکی از معجزات امام رو تعریف میکنه . بعدش سرچ کردم دیدم توی آپارات هم قبلا این ویدیو منتشر شده . از اون جایی که من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم لینک آپارات رو میذارم که اگر خواستید ببینید :
***** **** ***** ************