۱۷۰۰- سهشنبهها با استاد شمارۀ هفده
اوایل مهر، روزای اول ترم اینجوری بود که دوشنبهها، شب بعد از خوردن شام اعلام میکردم که من هشتِ صبح کلاس دارم و باید زود (حدودای یازدهونیم دوازده) بخوابم که صبح پرانرژی باشم و اتفاقاً همین کارم کردم چند بار. ولی هنوز دو سه هفته از شروع ترم نگذشته بود که دیدم اگه تا دو سه و حتی چهار بیدار نمونم کارام تموم نمیشه. این اواخرم تا پنج و شش بیدار میموندم و هفتونیم بیدار میشدم. چند وقتی هم هست که کلاً بیدارم و چشم رو هم نمیذارم و متنفرم از این شرایط. تازه متوجه شدم که من علاوه بر مشاغل سفارشی که یه نفر بگه فلان کارو فلان جور انجام بده، از کارهایی که کشیک و شببیداری داشته باشه هم متنفرم.
سهشنبه ششِ صبح بالاخره اصلاحات پایاننامۀ ارشدم تموم شد و ایمیل کردم براشون که تأیید کنن و صحافی کنم بفرستم براشون. اگه لنگ مدرک ارشدم نبودم حالاحالاها پیگیری نمیکردم. نظرِ چهارپنجتا استادو باید اعمال میکردم و اصلاحش کار وقتگیری بود. صبح از شدت خستگی و خواب داشتم بیهوش میشدم و وقتی به این فکر میکردم که تازه ساعت هشت جلسه دارم و اسلایدهای این جلسه رو آماده نکردم و اگه آماده کنم حداقل دو ساعت دیگه هم باید بیدار بمونم که تو جلسه حرف بزنم و توضیحشون بدم دلم میخواست گریه کنم. تا هشت چندتا مطلب آماده کردم و تصمیم گرفتم راجع به سهتا از مقالههایی که بهنظرم جالب بودن صحبت کنم. بعد وارد کلاس شدم و بازم مثل هفتۀ پیش میکروفن استاد مشکل داشت و صداشو نمیتونستم بشنوم. استاد صدای منو میشنید، ولی من هیچی نمیشنیدم و فقط خشخش هوا و نویز محیطو داشتم. چون کلاس دونفرهست و لازم بود که باهم صحبت و تبادل نظر کنیم متکلم وحده بودنِ من فایدهای نداشت و چون طبق قوانین دانشگاه نمیشد که تو محیط دیگهای (مثلاً تو گوگلمیت) این جلسه رو تشکیل بدیم، استاد گفت (در واقع نوشت) که صبر کن مهندس دانشکده رو خبر کنم بیاد ببینم مشکل از کجاست. زنگ زد به یه آقایی که مهندس صداش میکنن. این مهندس مسئول گروه پشتیبانی فنی دانشکدهست و شمارهشو از توی اون گروه واتساپی داشتم. چند بارم قبلاً بهش پیام داده بودم بابت لینکهای ضبطشده و مسائل فنی دیگه. استاد گفت یه پیام بده بهش که با انیدسک سیستمتو چک کنه. من مطمئن بودم که مشکل از سیستم من نیست و اول باید سیستم استاد چک بشه. چون من هم با گوشی وصل بودم هم با لپتاپ و هم با مرورگر و هم با ادوبی، با بستۀ سیمکارت و اینترنت مودم، با هندزفری و بدون هندزفری. همۀ حالتا رو امتحان کرده بودم و مشکلی نداشتم. تو کلاسای دیگه هم مشکلی نداشتم. اینا رو به اون آقای مهندس گفتم و اینم اضافه کردم که من وقتی با دو سیستم وارد میشم خودم صدای اون یکی خودمو! میشنوم. پس من میشنوم. ولی با هیچ کدوم از این سیستمها صدای استاد شنیده نمیشه. پس میکروفن سیستم استاد باید چک بشه. بعد دوباره اینم اضافه کردم که لینک ضبطشدۀ هفتۀ پیشم چک کردم و اونجا صدای استاد نیفتاده روی ضبط و فقط صدای من هست. با این همه توضیح! گفت انیدسکمو باز کنم که از اونجا لپتاپمو چک کنه. از اونجایی که اولین بارم بود به کسی دسترسی میدادم که با انیدسک به لپتاپم دسترسی داشته باشه اولش یه کم استرس داشتم و نمیدونستم دقیقاً باید چی کار کنم و چجوری دسترسی بدم. در واقع میدونستم ولی تا حالا انجامش نداده بودم و اولین بار بود. برنامهشو داشتم و سریع بازش کردم و اون کدی که گوشۀ سمت چپ میدیدمو بهش دادم و کده رو وارد کرد و موسش اومد تو سیستم من :| یه کم ترسناک بود اولش. یه کم با بلندگو و میکروفن لپتاپم وررفت و صدا رو کم و زیاد کرد و بعد یه سری بهانههای عجیب آورد. اینکه چرا با دوتا سیستم وارد کلاس شدی و چرا با مرورگر وارد شدی و چرا فلان و چرا بهمان. دو ساله روال من همینه خب. مهندس هر چی میگفت من سریع بازخورد میدادم و بهانهشو ازش میگرفتم که خب بیا یکی از سیستما رو خارج کردم ولی دیدی درست نشد؟ بیا مرورگرم بستم با اپ وارد شدم ولی درست نشد. بیا هندزفری رو هم درآوردم و همچنان صدا نمیاد. حالا این وسط هی میگفتم شما خودت وارد لینک کلاس شو ببین صدای استادو میشنوی یا نه بعد منو چک کن. بالاخره بعد بیستوچند دقیقه خودش وارد کلاس شد و از استاد خواست صحبت کنه. اینجا تو این تصویر دارم با رسم شکل به جناب مهندس و استاد توضیح میدم اینا گوشی و هندزفری منه و با ادوبی و اینترنت سیمکارتم وارد شدم و تصویرمم با لپتاپی که با مرور و اینترنت مودم وارد کلاس شدم میبینید و صدامم که با هر دو سیستم شنیده میشه. برای بارِ احتمالاً هزارم داشتم تَکرار میکردم که مشکل از اینا نیست و میکروفن استادو باید چک کنید. دقیقاً تو دقیقۀ سیام فیلم مهندس گفت آهان ینی مشکل از میکروفن استاده؟ و وقتی دید که صدای استادو نمیشنوه! با انیدسک وارد سیستم استاد شد که اونجا رو چک کنه و تأیید کرد که مشکل از میکروفن استاده :| تا حدودای ۹ هم درگیر میکروفن استاد بودیم و دیگه قرار شد جلسه به هفتۀ بعد موکول بشه. از کلاس خارج شدم و تا لپتاپو خاموش کنم استادم زنگ زد و عذرخواهی کرد بابت مشکلِ پیشاومده و من هی میگفتم پیش میاد و عذرخواهی برای چی و اون میگفت ببخشید که میکروفنم اینجوری شد و من هی میگفتم اشکالی نداره و استاد عذرخواهی میکرد. حالا دروغ چرا، همۀ شبو بیدار بودم و از خدام هم بود جلسه کنسل بشه و برم بخوابم. ساعت نه بعد از یک ساعت کلنجار رفتن با بلندگو و میکروفن رفتم بخوابم و به محض برخورد سرم به بالش، جان به جانآفرین تسلیم کردم و بیهوش شدم. فکر میکردم تا ابد بخوابم ولی یک بیدار شدم :|
یه استاد دیگه باید اینا رو بدونه و زشته که بعد این همه کلاس میکروفنش رو نتونه درست کنه :/