149- دیگه همین از دستم براومد... شبیه هر چیزی شده جز سمبوسه
آقا با پیرهن چارخونه اش برگشته... میگم کجا بودی؟ میگه فکر کردی من دوست دختر دارم؟ میگم نداری؟
میگه من از دخترا جزوه هم نمیگیرم
برگشتم بهش میگم ینی خاااااااااااااااااک بر سرت, آسانسور GF داره تو نداری :))))))
با تشکر از سایت بیتوته sambooseh (لینک)
ولی خوشحالم که یه شوهرم نداریم... خسته شدم... هی بشور بساب...
والا...
+ شجریان آهنگاش اینطوریه که آهنگسازاش زنگ میزنن میگن کجایی آقا؟
میگه من سر همتم دارم میام
میگن اوکی پس ما شروع کردیم به ساز زدن تو خودتو برسون زودتر
+ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺭﻭ ﻛﻪ ﻣﯿﺸﻨﺎسین؛ ﮐﻮﻣﻮﻟﻮﺱ، ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﻮﺱ، ﺳﯿﺮﻭﺱ، ﻧﻴﻤﺒﻮﺱ ...
ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﺍﺑﺮﯼ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ بیناموس!!!
ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﻣﯿﺸﻮﺭﯼ تازه ﯾﺎﺩﺵ ﻣﯿﻓﺘﻪ ﺑﺒﺎﺭﻩ !
+ پدرای قدیم: دخترم فردا عروسیته
دختر:ولی بابا من که هنوز ندیدمش
پدر:حرف نباشه
دخترای امروزی: بابا فردا عروسیمه
پدر: ولی من که هنوز ندیدمش
دختر: میتونی نیای
+ خداوند موجودی قوی خلق کرد و نام او را مرد گذاشت
پرسید آیا راضی هستی؟
مرد گفت: نه
خداوند پرسید چه میخواهی؟
مرد گفت: آینه ای میخواهم که بزرگی خود را در آن ببینم
.
.
و اینجا بود که خداوند گفت این خیلی پررو شده یه موجودی بسازم دهنشو سرویس کنه
و اینگونه شد که خداوند زن را آفرید
+ همیشه تو زندگیتون تغیییر ایجاد کنید!!! مثلا من الان رو تلویزیون نشستم دارم مبل نگاه میکنم
+ امروز تصمیم گرفتم از خونه که اومدم بیرون به همه لبخند بزنم و این هم نتایجش:
به یک دختر خانم لبخند زدم گفت مرتیکه از سنت خجالت نمیکشى؟!!
به یک آقا پسر جوان لبخند زدم گفت پدرجان من اینکاره نیستم!
به یک پیرزن لبخند زدم گفت مگه خودت مادر ندارى؟!!
به یک پیرمرد لبخند زدم گفت رو آب بخندى منو مسخره میکنى؟!!
به یه خانم میانسال لبخند زدم با کیفش زد تو سرم!
به یه آخوندى لبخند زدم گفت استغفرالله!
به یه آقاى محترم لبخند زدم گفت برو به قبر بابات بخند!
حالا بازهم بگین لبخند بزن!!
فردامیخوام فقط فحش بدم!!!
نتیجه اش رو هم فردا شب اعلام میکنم :))))))
+ رازهای خونه داری:
وقتی دارید یخ بر میدارید، اگه یخ افتاد زمین
با پا بزنین بره زیر یخچال!
اگه رو فرش یه پارچ آب ریختین...
در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش تا خودش خشک شه
نمک ریختین؟
دیگه خودتون میدونین که! با دست بزنین پخش وپلا شه
فلفل ریختین؟
اینجا چون بو میده باید ترکیبی عمل کنید ، اول بزنید پخش و پلا بشه بعد دو لیوان آب بریزین روش
بعد بالش بزارین روش
+ روزی مردی در بیابان راهزن خطرناکی را دید
.
.
.
.
ولی راهزن خطرناک آن مرد را ندید
خداروشکر که بخیر گذشت
تا حکایت بعدی و نکات ارزشمند خانهداری خدا یار و نگهدارتان