۱۴۵۱- چرا بردی ز یادم؟
اوایل دهۀ هشتاد، وقتی من راهنمایی بودم، وقتی فریدون آسرایی گل هیاهوشو منتشر کرد، عاشق این آهنگ شدم و تصمیم گرفتم هر موقع گوشی خریدم، همینو روی صدای زنگش بذارم. آهای گفتنشو دوست داشتم. وقتی گوشی آدم زنگ میخوره انگار یکی پشت خط داره صداش میکنه که آهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق بیا گوشی رو وردار. تازه تهشم میگه اگه دست روی دستام نذاری خدانگهدار. سالها بعد یه روز سر کلاس فیزیک، وقتی گوشی معلممون زنگ خورد نظرم عوض شد. صدای زنگش گل ارکیده بود. فیزیکو دوست داشتم. معلممون رو هم. تصمیم گرفتم هر موقع گوشی خریدم، ارکیدۀ ایلیا منفردو بذارم روی صدای زنگش. همین کارم کردم. تابستون همون سال، بعد از گرفتن دیپلم گوشی گرفتم و ارکیده رو گذاشتم روی زنگش. اوایل دورۀ کارشناسی یه گوشی دیگه گرفتم. صدای زنگ اصلیم همچنان همین بود، ولی سیچهلتا صدای دیگه هم انتخاب کردم که اختصاصی باشن برای اونایی که بیشتر بهم زنگ میزنن و باهاشون بیشتر از بقیه در ارتباطم. دورۀ ارشدم باز یه گوشی دیگه گرفتم. همون اختصاصیا رو مجدداً منتقل کردم به این گوشی و یه چند تا آهنگ جدید هم برای دوستان و استادان ارشدم انتخاب کردم. وقتی درس و دانشگاه تموم شد و برگشتم خونه آریا رو گرفتم. آریا بهندرت زنگ میخورد. کمتر پیش میومد کسی کاری باهام داشته باشه. مگر فامیل. فولدر صداهای اختصاصیمو انتقال ندادم به این گوشی. صدای زنگ پیشفرضشم عوض نکردم. حتی تلاش نکردم بفهمم از کجا میشه تغییرش داد. حتی نمیدونستم این آهنگ پیشفرض کجای گوشیه و اسمش چیه.
دیشب برای یکی میخواستم پیام بفرستم. هر چی اسمشو تو مخاطبام گشتم نبود. قبلاً یه بار دیگه هم این اتفاق افتاده بود که دنبال یه اسمی میگشتم و نبود. اون موقع با خاموش و روشن کردن گوشی درست شده بود و اسمش برگشته بود. ولی حالا هر جوری گشتم پیدا نکردم. چون قبلاً هم پیام داده بودم بهش، آرشیو پیامکهامو چک کردم و دیدم پیامم اونجا هست. ولی فقط شماره رو نشون میداد. انگار که ذخیرهش نکرده باشم. عجیب بود ولی حوصلۀ فکر کردن به اینکه چی شده و چرا شده رو نداشتم. مجدداً شمارهشو ذخیره کردم و دلیل غیب شدن اسمشم نفهمیدم. در جریان کلنجار رفتنم با گوشی و گشتن دنبال تنظیمات مخاطبها، بخش تغییر صدای زنگشم کشف کردم. باورم نمیشد سه سال این گوشی هر لحظه دستم بوده باشه و سرک نکشیده باشم تو این قسمتش. بقیۀ آهنگهایی که داشت رو هم گوش کردم ببینم چیا داره و دیدم یه بخشی هم هست که میتونی خودت یه آهنگ بهدلخواهت از فولدرهات برداری. یهو پرت شدم به شونزده هفده سال پیش. یاد گل هیاهوی فریدون افتادم. رفتم تو اون قسمت و گشتم از بین چندصد آهنگی که داشتم و گل هیاهو رو پیدا کردم. انتخابش کردم بهعنوان صدای زنگ اصلی. چند بار با گوشیای دیگۀ تو خونه به خودم زنگ زدم ببینم چجوری میشه وقتی آهای طعنه زده چشم تو به چشمای آهو صدا زده میشم. بعد اومدم سراغ لپتاپم و اون فولدر سیچهلتایی که یه زمانی صداهای اختصاصی دوستان و بستگانم بودن. همون فولدری که انتقالش نداده بودم به گوشی جدیدم. همین گوشیای که سه ساله دارمش. بهاسم، یادم نمیومد هر کدوم از این آهنگا مال کیا بودن. یکییکی پلی کردم و سعی کردم یادم بیارم. پنج شش سالی میشد که نشنیده بودمشون. و خب همونطور که انتظار میرفت قلبم مچاله و بعدشم شرحهشرحه شد از حجم غمی که با شنیدن تکتکشون از گوشم به قلبم منتقل شد.
عه موسیقی آهنگ گل ارکیده همون موسیقی Tango to Evora اثر لورنا مک کینته که! چه جالب!من توی سالهای دبیرستانم عااااشق این موسیقی بودم همش حس پاییز داره و البته دل چلونک.