۱۲۶۸- دیشب خواب تو رو دیدم
خواب دیدم دکتر ب. یه بازی از اینا که میری جلو سکه میخوری امتیاز میگیری فرستاده برام. یه چکم فرستاده بود که سفیدامضا بود. قرار بود من این بازیو انجام بدم و هر مرحله که میرم جلوتر مبلغ چک بیشتر بشه. یه مرحله بازی کردم و دیدم روی چک نوشته صد هزار تومن. این مبلغ هی بیشتر میشد اگه بازیو تا آخر ادامه میدادم. اون وقت من مردد بودم که این چه کاریه؟ اینکه هیچی به دانش من اضافه نمیکنه! بعد تو خواب داشتم تصمیم میگرفتم که استعفا بدم یا برم مرحلهٔ بعد :| حالا جالبه من هیچ وقت بازی روی گوشیم نصب نمیکنم و اهل بازیای این مدلی نیستم و از اون جالبتر اینکه مدتهای مدیدیه با ایشون و تیمشون ارتباط ندارم و بهواقع درک نمیکردم چرا چنین خوابی دیدم. سه سال پیش باهاشون یه کاری میکردم و به دلایلی قبل از نهایی شدن کار تیم از هم پاشید و دلخوریهایی بینمون پیش اومد. بعد از اون ماجراها ارتباطمو به کل با همهشون قطع کردم و پیشنهادهای جدید همکاری رو هم به بهانههای مختلف و حتی واهی! رد کردم و دیگه بعداً حتی نرفتم گواهی و سابقهٔ کارم رو بگیرم. خواب عجیبی بود و ذهنمو درگیر کرده بود. تا اینکه دقایقی قبل، شمارهٔ دکتر ب. افتاد رو گوشیم :| بله! ایشون داشتن بهم زنگ میزدن و من مات و مبهوت به خوابم میاندیشیدم و به شماره و عکسشون زل زده بودم و خاطرات رو مرور میکردم و نمیدونستم جواب بدم یا چی بگم و اصن نمیدونستم چی کارم دارن و حتی داشتم فکر میکردم لابد اشتباهی دستشون خورده یا خواستن به یکی دیگه زنگ بزنن و منو با اون یکی دیگه اشتباه گرفتن :| ینی میخوام بگم انقدر این تماس غیرمنتظره بود برام و حتی فکر میکردم این تماس ادامهٔ خوابمه و لابد هنوزم خوابم.
هیچی دیگه :| انقدر فکر کردم و انقدر با طُمأنینه و دیر جواب دادم که قطع شد :| ولی چند ثانیه بعد دوباره تماس گرفتن و