1143- بیاتنوشت5 (این قسمت: تمامیتخواهی)
به جدول و مسألهای که کامل حل نشده آلرژی دارم؛ به کشویی که تا نصفه بازه؛ به دری که معلوم نیست بازه یا بسته است؛ به زیپ و دکمهای که کامل بسته نشده؛ به همهی نمرههای کمتر از بیست و اعداد کسری و اعشاری؛ به همهی دفترها و خودکارهایی که تموم نشدن؛ به کتابی که هنوز تمومش نکردم؛ به هندونهی نصفهی توی یخچال، به ظرفهای نشسته و هر کارِ نکرده و به سرانجام نرسیده و نصفه نیمه رها شده. یا همهی جلساتو میری، یا کلاً قید اون کلاسو میزنی؛ یا همهی قسمتا رو میبینی، یا بیخیال اون سریال میشی؛ یا یه کاری رو شروع نکن، یا اگه شروع کردی تا تهش ادامه بده و تمومش کن. یا همه، یا هیچ. اون قله رو میبینی؟ ما باید به اون قله برسیم بعد برگردیم. کسی جا نمیزنه. ما تا آخر ایستادهایم. «آخر» کجاست؟ «آخر» چیه؟ نمیدونم. یا تو تموم میشی یا مسیر. یه نوع اختلال یا وسواس، شایدم یه جور بیماری روانی و خطای شناختی موسوم به؟ موسوم به نمیدونم چی. شاید موسوم به کامل یا رند کردنِ پدیدههای پیرامون. حساب بانکی رند، معدل رند، تعداد شکلاتهای توی جیبم هم رند. اسم علمیشو نمیدونم؛ ولی قطعاً جزو انواع خوددرگیریها محسوب میشه.
درس و دانشگاه تموم شده و چند روزه افتادم به جونِ بازیای توی گوشیم. یکی یکی تمومشون میکنم و برای همیشه پروندهشونو میبندم. بالاخره بعد این همه سال فهمیدم 2048 تهش کجاست. عددِ 32768 رو که درست کنی میگه تو برنده شدی و دست از سرم بردار. حداقل تو این ورژنش که اتفاقاً endless هم هست اینجوریه. پازلها رو هم تموم کردم. هر هفت تا بخششو کامل انجام دادم. 200 مرحله بود. همهی 200 مرحله رو انجام دادم و پروندهی این بازی هم بسته شد. آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید؟ خیر! یا باید بتوان کشید همهشو، یا از تشنگی مُرد. /تیرماه 96، آغازین دقایق بعد از تموم شدن امتحانات/
بیاتنوشت چیست؟ نوشتههای منتشر نشده، از دهن افتاده و بیاتی که خاصیت و اهمیت چندانی نداره و پیام مهمی درش نهفته نشده.