65- این روزها کم پیدا میشود امثال پگاه پس تشکر میکنم از پگاه عزیز
پگاه
یه سال پایینی
یه همکلاسی که شاید دو بار دیدمش
شاید یه دوست
که دیروز بعد از امتحان بابت جزوه ام از من تشکر کرد
پگاهی که حتی اسمش را هم نمیدانستم
برای من یکی بود مثل بقیه
یکی که احتمالاً عذر قابل قبول یا بهانه ای داشت برای کلاس نیامدن و
جزوه ننوشتن و
جزوه گرفتن
با جزوه دادن چیزی از نمره ام کم نمیشد و نشد
من به اندازه کافی لذتم را از لحظه لحظه های کلاس برده بودم
زودتر از همه سر کلاس بودم و دیر تر از همه برگشته بودم
که لذت ببرم, استفاده کنم
استفاده کرده بودم
لذت برده بودم
جزوه نوشتن, حداقل جزوه ی حقوق اسلامی نوشتن خسته ام نکرده بود
نه تنها خسته نشده بودم, انرژی هم گرفته بودم
مثل جزوهی اخلاق مهندسی
که با خط به خطش زندگی کرده بودم!
ایده گرفته بودم برای پستهایم
برای افکارم
برای مسیرم, راهم
جزوهی محاسبات و ریاضی مهندسی و الکترونیک به مسیر آدم جهت نمیدهد
گاهی خسته ات میکند
این جزوه ها هم دوست داشتنی اند
دوست داشتنی تر میشوند حتی وقتی از خط به خطش خاطره داشته باشی
ولی درس زندگی نیستند
یک مشت معادله اند که اگر من, من باشم از همان معادله ها هم ایده میگیرم
به هر حال برایم مهم نبود فلانی چرا سر کلاس نیامده
نیامده تا دو ساعت بیشتر با دوست پسرش باشد
تا دو ساعت بیشتر زندگی کند
اصلاً نیامده تا دو ساعت بیشتر بخوابد
برایم مهم نبود
من لذتم را برده بودم
من هم دو ساعت زندگی کرده بودم
از امثال پگاه هیچ وقت انتظار تشکر نداشتم
در حقشان لطف میکردم ولی یادم رفته بود که دارم لطف میکنم
پ.ن1: هر کاری کردم نتونستم محاوره ای بنویسم اون چند خطو!!! چرا؟!!!
پ.ن2: فکر کنم دو سال پیش بود که با دیدن همچین صحنه ای ناراحت شدم
کپی جزوه های ارشیا بود
بعد از امتحان OR
توی سطل آشغال
برای منی که کپی همهی جزوه هایی که میگیرمو نگه میدارم
به عنوان یادگاری
به عنوان خاطره
اصلاً نگه میدارم که شاید یه روز به دردم بخوره
برای من هضم همچین صحنه ای سخت بود
اینکه تا وقتی برایشان عزیز هستی که به دردشان میخوری!
خیلی ها اینجا "تا" داشتند
(ای بابا این تیکه هم لفظ قلم شد)
به هر حال هر کی یه جوره
همگروهیایی که بعد از ارائه پروژه دیگه ندیدمشون
همکلاسیایی که تا شب امتحان باهم بودیم
همه که پگاه نیستن
پگاه "تا" نداشت