پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پگاه دختری که ازم جزوه‌ی حقوق گرفت» ثبت شده است



پگاه

یه سال پایینی

یه هم‌کلاسی که شاید دو بار دیدمش

شاید یه دوست

که دیروز بعد از امتحان بابت جزوه ام از من تشکر کرد

پگاهی که حتی اسمش را هم نمی‌دانستم

برای من یکی بود مثل بقیه

یکی که احتمالاً عذر قابل قبول یا بهانه ای داشت برای کلاس نیامدن و

جزوه ننوشتن و

جزوه گرفتن

با جزوه دادن چیزی از نمره ام کم نمیشد و نشد

من به اندازه کافی لذتم را از لحظه لحظه های کلاس برده بودم

زودتر از همه سر کلاس بودم و دیر تر از همه برگشته بودم

که لذت ببرم, استفاده کنم

استفاده کرده بودم

لذت برده بودم

جزوه نوشتن, حداقل جزوه ی حقوق اسلامی نوشتن خسته ام نکرده بود

نه تنها خسته نشده بودم, انرژی هم گرفته بودم

مثل جزوه‌ی اخلاق مهندسی

که با خط به خطش زندگی کرده بودم!

ایده گرفته بودم برای پست‌هایم

برای افکارم

برای مسیرم, راهم

جزوه‌ی محاسبات و ریاضی مهندسی و الکترونیک به مسیر آدم جهت نمی‌دهد

گاهی خسته ات می‌کند

این جزوه ها هم دوست داشتنی اند

دوست داشتنی تر می‌شوند حتی وقتی از خط به خطش خاطره داشته باشی

ولی درس زندگی نیستند

یک مشت معادله اند که اگر من, من باشم از همان معادله ها هم ایده می‌گیرم

به هر حال برایم مهم نبود فلانی چرا سر کلاس نیامده 

نیامده تا دو ساعت بیشتر با دوست پسرش باشد

تا دو ساعت بیشتر زندگی کند

اصلاً نیامده تا دو ساعت بیشتر بخوابد

برایم مهم نبود

من لذتم را برده بودم

من هم دو ساعت زندگی کرده بودم

از امثال پگاه هیچ وقت انتظار تشکر نداشتم

در حقشان لطف می‌کردم ولی یادم رفته بود که دارم لطف می‌کنم


پ.ن1: هر کاری کردم نتونستم محاوره ای بنویسم اون چند خطو!!! چرا؟!!!

پ.ن2: فکر کنم دو سال پیش بود که با دیدن همچین صحنه ای ناراحت شدم

کپی جزوه های ارشیا بود

بعد از امتحان OR

توی سطل آشغال



برای منی که کپی همه‌ی جزوه هایی که میگیرمو نگه می‌دارم

به عنوان یادگاری

به عنوان خاطره

اصلاً نگه میدارم که شاید یه روز به دردم بخوره

برای من هضم همچین صحنه ای سخت بود

اینکه تا وقتی برایشان عزیز هستی که به دردشان می‌خوری! 

خیلی ها اینجا "تا" داشتند

(ای بابا این تیکه هم لفظ قلم شد)

به هر حال هر کی یه جوره

همگروهیایی که بعد از ارائه پروژه دیگه ندیدمشون

هم‌کلاسیایی که تا شب امتحان باهم بودیم

همه که پگاه نیستن

پگاه "تا" نداشت


۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

امروز 8 صبح زنگ زدم که وقت بگیرم

اولین کسی بودم که زنگ زدم

اول یه آقاهه برداشت و بعدش داد به یه خانومه

توجه داشتم به این موضوع که از عبارت "خسته نباشید" استفاده نکنم

چون 8 صبح بود

توجه کردم و استفاده نکردم

ولی اون خانومه گفت مدارکاتو بیار

خواستم بگم مدارک خودش جمع مدرکه, دیگه جمع نبند

نگفتم

پرسید اهل تهرانی؟

گفتم دانشجوی اینجام, ینی ساکن اینجام

ولی اصالتاً شهرستانی ام

خواستم بپرسم چی قراره بپرسین ازم و چه قدر طول می‌کشه؟

پرسیدم

گفتن یه سری سوالات عمومی و خصوصی, نیم ساعت, یه ساعت

اینی که گفتن نمی‌دونم ینی چی, سوالات عمومی و خصوصی ینی چی؟

مگه قرار نبود اندازه کفن و عمامه رو بپرسن؟

من راجع به اینا کلی تحقیق کردم

ینی چی آخه؟

یکشنبه اولین کسی هستم که مورد مصاحبه واقع میشم

علی رغم اینکه در پوست خود گنجیده نمیشم, 

ولی منتظر نتایج وزارت بهداشتم

و حواسم هست که زبان‌شناسی خوابگاه نداره

یا باید سریعاً شوهر کنم برم سر خونه زندگیم 

یا خونه اجاره کنم

فعلاً یه خونه 70 متری, 25 تومن رهن, 500 اجاره روی میزه!

فقط نیست که ساکن طبقه پایینی خط کش داره, یه کم مردّدم!

میگن مار از پونه بدش میاد میره باهاش همسایه میشه

حتی میگن Keep your friends close and your enemies closer 

.

.

.

ئه! دارن زنگ می‌زنن, جواب بدم میام...

.

.

.

خانم م. بود, همون که یه ربع پیش باهاش حرف زدم

ازم می‌پرسید چرا پرسیدی چه قدر طول می‌کشه

گفتم چون امتحان دارم, می‌خواستم ببینم با خودم کتاب بیارم یا نه

گفت بیار

ینی قراره خیلی علاف بشم

پ.ن1: علاف ینی علف فروش

پ.ن2: یکی از دوستامم اومده تهران برای مصاحبه

به عنوان معرف منو معرفی کرده

به نظرم همین یه دلیل کافیه برای رد شدنش

تازه من معرِّف نیستم, معرَّفم! ینی فاعل و معرفی کننده نیستم

معرفی شده هستم




پ.ن3: یه بنده خدایی رو برای اولین بار تگ کردم, کامنت گذاشته 

"اولین تگمو به خودم و جامعه تگ شدگان تبریک میگم، واقعا باورم نمیشه! اگه 1371!!! گیگ ترافیک تو دست راستم و 1371 گیگ ترافیک تو دست چپم بذارن با این تگ عوضش نمیکنم!"

پ.ن4: اینم دومین تگش

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)