پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند
پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مامانِ اسما» ثبت شده است


خرده‌گفتمان‌های دیشب:

پسرخاله (پسرخاله‌ی باباست البته): نسرین منیم کفیم؟ (نسرین، احوالِ من؟ (حال خودشو از من می‌پرسه؛ ینی انتظار داره من احوالپرسی کنم))

من: [لبخند می‌زنم]

عمه (که بهش می‌گم عمه‌جون): برو بشین پیش دخترا! چیه یه گوشه نشستی زل زدی به آسمون!

بیتا: خسته است دخترخاله؛ ولش کن

دخترخاله (دخترخاله‌ی باباست به واقع! و مامانِ بیتا): چیزی شده؟

پسرخاله: منیم کفیم؟

امید: نسرین در میان جمع و دلش جای دیگر است

من [تو دلم البته!]: شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر! (ادامه‌ی همون مصرعه؛ از سعدی)

بابا بلند میشه چراغ قوه رو بذاره روی درخت

من: بابا یکم ببرش عقب‌تر

امید: عه! این حرف زد!!! حرف زد!!! این بچه حرف زدن هم بلده!!! گفت بابا یه کم ببرش عقب‌تر!

مامان: سردته؟

مامانِ اَسما (زنِ پسرخاله): نسرین بیا اینو بنداز رو شونه‌ت

من: ممنون

امید: عه!!! بازم حرف زد... گفت "ممنون"!

ایلیا: نسین (رِیِ نسرینو رو بلد نیست تلفظ کنه!) سردته؟ بیا بغلت کنم گرم شی [و منو محکم بغل کرد]

ایلیا: یه بوس میدی؟

من: !!!

۵۷ نظر ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۷:۵۲
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)