۱۲۷۰- تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ
همین چند روز پیش بود که وقتی داشتم پست مرثیهای برای پدر صبا رو میخوندم زارزار براش گریه میکردم. با هر خط پستش بیاختیار یه قطره میچکید روی گوشیم و الانم با کامنت المیرا زانوی غم بغل کردم و همینجور سیل اشکه که قطع نمیشه. حالا یکی بیاد اتاقم بپرسه چته چی بگم؟ بگم دو تا بابا از روی زمین کم شده؟
+ برای قرصهای بابا جعبه درست کردم. هی قرصا رو نگاه میکنم هی بغض میکنم...
۲۱ آذر ۹۷ ، ۲۳:۰۴