پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

874- حتی خودشم دوست نداره!

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ب.ظ

یه استادی داریم که خودش تو دل بروئه! ولی هیچ جوره نمی‌تونی تو دلش بری! و شگفت آنکه بدون اینکه خودت بدونی و به روت بیاره تو دلش هستی! ولی نمیگه که پر رو نشی مثلاً!

اتفاقا پارسالم، جزو تیم مصاحبه‌کنندگان بود و از اون روزِ مصاحبه که گیر داده بود به نام خانوادگی بنده که مشتقه یا مرکب، مهرش به دلم افتاد، یا نشست. (حالا نمی‌دونم مهر به دل می‌افته یا می‌شینه!)

ولی خب این ترم هر کاری کردم مهر منم به دلش بیافته نشد!!!

آقا تا میومدم دهنمو باز کنم یه چیزی بپرسم، می‌گفت شما پیش‌زمینه و پس‌زمینه و تحصیلاتِ این رشته و تخصص این موضوع رو نداری و نمی‌دونی و بلد نیستی!

یه موقع یه چیزی می‌پرسید و صبر می‌کردم ملت جواب بدن و وقتی می‌دیدم کسی چیزی نمی‌گه یه چیزی می‌گفتم و البته جوابم هم درست بود؛ ولی خب دریغ از اپسیلونی (به اندازه‌ی دانه‌ی خَردَل) تشویق و احسنت و آفرین و باریکلا!

الغرض؛ داشتم صداهای درسِ این استادو گوش می‌دادم و رسیدم اونجایی که یه چیزی پرسید و من و دوستم همزمان جواب دادیم و کلاس از خنده ترکید!

حالا سوالش چی بود؟

در اغلب موارد و در اکثر زبان‌ها اگر جزئی از یک واژه‌ی مرکب فعل باشه، جزء دوم، مفعول اون فعله! مثل Pickpocket (جیب‌بُر، ینی بُرنده‌ی جیب)، گوشت‌کوب، دماسنج، آب‌پاش... بعدش گفت در زبان فارسی، در برخی موارد این جزء، فاعله نه مفعول و گفت یه مثال بزنید... من و دوستم همزمان، من گفتم مردم‌پسند، دوستم گفت خداپسند! (خنده‌ی ملت برای این بود که من گفته بودم مردم‌پسند و اون یکی هم‌کلاسی‌م، خداپسند)

این استادمون پیرمرده‌هاااا! سوء برداشت نشه یه وقت؛ ولی چه کوشش‌ها که نکردم نگاهی از سر لطف و عطوفت به این بنده‌ی سراپاتقصیر بکنه و نکرد! یه بار به بچه‌ها گفتم بچه‌ها؟ دکتر چرا منو دوست نداره؟!!!

فرزانه گفت این خودشم دوست نداره؛ به دل نگیر!

۹۵/۰۳/۱۲
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

استاد شماره 11

فرزانه هم‌کلاسی ارشد