690- افتادن و اخراج شدن که سهله، گردنم بره زیر گیوتین، بازم به فایل نمیگم پَروَنجا!
دو روزه پامو از خوابگاه نذاشتم بیرون که گزارش کوفتیم تموم شه و از صبح دارم با یه مشت مقاله سر و کله میزنم که این essay و نه paper رو کامل کنم تحویل بدم بره پی کارش، اون وقت تازه الان و دقیقاً همین الان فهمیدم این پرونجایی که یه خط در میون تو این مقالات در موردش صحبت شده همون فایله! حالا بازم گُلی به گوشهی جمال نویسندهی شیر پاک خوردهاش که تو پرانتز به این فایله اشاره کرده بود، وگرنه من همینجوری در گمراهی آشکار میموندم!
تازه همین الان یهویی اینم کشف کردم که ما ترکها، هزار سال پیش هم ترکی حرف میزدیم و زبان فارسی نیکو نمیدانستیم ولی خب متاسفانه هنوز نمیدونم قطران اینا که تبریزی بودن به 4، دُرد میگفتن یا دُرت :دی
ظاهراً به گویش پهلوی آذربایجان سخن میگفتهاند که نمیدونم دقیقاً چه جوریاس!
فقط خدا خدا میکنم این مقاله تموم شه و به مشاعره امشب ساحل افکار برسم.