پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

۱۹۴۵- نگاه کن که جهان یک‌صدا فلسطین است

چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۱۲ ق.ظ

همیشه بازی دنیا همین نمی‌ماند 

بساط غصب در آن سرزمین نمی‌ماند


به خویش آمده دنیا، زمان بیداریست

اسیر جهل، جهان بیش ازین نمی‌ماند 


زمین، به گفتۀ قرآن -که نیست غیر از حق-

همیشه در کف مستکبرین نمی‌ماند


برای عبرت دنیا نوشته شد تاریخ

چنان نمانده و هرگز چنین نمی‌ماند...

نفیسه سادات موسوی


۰۲/۰۷/۲۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۱۰)

گاهی آدم تو نقطه ای از زمان گیر می‌کنه برای همیشه 

برای من دیشب ساعت ۱۱ که خبرهارو شنیدم همون لحظه‌اس...

پاسخ:
من تو شوکم
۲۶ مهر ۰۲ ، ۱۳:۰۵ اقای ‌ میم

با موشک زدن به بیمارستان گور خودشونو کندند

پاسخ:
از این بدتراشو انجام دادن قبلاً 
۲۶ مهر ۰۲ ، ۱۴:۰۴ اقای ‌ میم

نمیدونم قبلا چه جنایاتی کردند ولی به نظرم میاد که در حال حاضر با بمباران بیمارستان غزه افکار عمومی جهان رو علیه خودشون کردند.

برداشتم اینه که این جنگ نتیجه‌اش پایان یافتن رژیم صهیونیستیه

سلان خانوم دکتر

به معنی واقعی کلمه درود بر شرفتون، درود بر پدر و مادرتون و رحمت به لقمه حقی که بهتون دادن. 

هزاران بار احسنت

در پناه حق

پاسخ:
سلام
ممنون :)

چنان نمانده و هرگز چنین نمی‌ماند 

واقعیت هستی همینه

 

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 

 

 

دیروز از زیر این نوشته رد می‌شدم یاد عکس افتادم 

پاسخ:
منم یاد اون آهنگه افتادم که می‌گفت هیشکی توی تاریخ قد ما خون دل نخورده، واسه یه ذره زندگی این همه نمرده :(
۳۰ مهر ۰۲ ، ۱۰:۰۳ سها (اسم مستعار)

در پاسخ به جواب کامنت قبل پای پستی که کامنتهاشو بستی:

 

نه، من فکر کردم فرهنگستان ناراحتت کرده که دیگه روند نوشتن سابق رو نداری. گفتم حالت رو پرسیده باشم... اما انگار خودت اینطور ترجیح میدی که دیگه مثل سابق ننویسی.

خب همین، خواستیم خیالمون راحت شه که دردانه خانوم حالش عالی و رو به راهه :)

تو اینستاگرام هات هم همینطوری ساکتی؟ اگه آره حق داشتیم نگرانت بشیم :) 

پاسخ:
سلام
نه اینستا هر روز پست می‌ذارم. یه ساعت پیشم از کوچهٔ تبریز پست گذاشتم. اداره آموزش‌وپروش تهران تو کوچهٔ تبریزه. یه ساعت پیش اونجا بودم عکسشو پست کردم نوشتم تبریز یکی از کوچه‌های تهرانه.


دلخوریم از فضای وبلاگمه. تو این چند ماه یه سریا پاشونو زیادی از گلیمشون درازتر کردن. دوست ندارم شادیامو با این آدمای بی‌شعور تقسیم کنم.
می‌خوام فصل چهارو تموم کنم.
 یا برم جای دیگه که اینا نباشن یا دیگه کلاً ننویسم. یا رمزدار بنویسم. نمی‌دونم.

خدا لعنتشون کنه :(

پاسخ:
🥲

ما چه گناهی داریم 🥺البته توام حق داری 😟

پاسخ:
😌
۰۴ آبان ۰۲ ، ۰۵:۵۷ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

عجیب صهیونیست‌ها عیان دست به کشتار زدن.

ان‌شاءالله هر چی زودتر نیست بشن.

پاسخ:
ان‌شاءالله 

اگه جای جدید رفتی ادرسو یه جوری به ما قدیمیا بده لطفا

پاسخ:
همین جا هستم.