پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

ایران 2 - 0 ولز

جمعه, ۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۳۳ ب.ظ

الوعده وفا

۰۱/۰۹/۰۴
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

نظرات (۳۶)

وقتی بردیم بابام گفت این بازی شیرینی میخواست بعد رفت از ماشین شیرینی که قایم کرده بود رو آورد تعارف کرد. خواهر برادرم برنداشتن ولی من جلوی شیرینی مقاومتی ندارم.

پاسخ:
من و برادرم این بازی و بازی قبلو دوتایی دیدیم. مامان و بابا نبودن. انقدر جیغ زدیم و خودمونو کوبیدیم این‌ور و اون‌ور که خدا می‌دونه. الان فقط نگران همسایهٔ طبقهٔ پاییمونم که ان‌شاءالله خونه نیستن :))
آخرین باری که انقدر خوشحال بودم یادم نمیاد.

خوش به حالت که بلدی خوشحالی کنی. من دیگه یادم رفته این یه قلمو.

پاسخ:
الان یکی از افسوس‌هام اینه که معلم یا استاد نیستم که به مناسبت برد ایران ۰.۲۵ امتیازی بذارم روی نمرهٔ پایان‌ترم بچه‌ها. فی‌الواقع غبطه می‌خورم به موقعیت تو. خوش به حال خودت :))

الان باید آدرس بفرستیم یا خودمون بیایم تحویل بگیریم؟ 😂 

پاسخ:
مبلغ شیرینی مورد نظرتون کارت به کارت میشه :))
۰۴ آذر ۰۱ ، ۱۶:۳۰ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

بردییییییییییییییییییییییم

پاسخ:
مُردیم تا بردیم :))
دیگه کم‌کم داشتم فکر می‌کردم طلسمی سحری دعایی چیزی خوندن فوت کردن تو دروازه‌شون این ولزیا 
۰۴ آذر ۰۱ ، ۱۶:۳۱ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

بردییییییییییییییییییییییم

پاسخ:
برای بازی بعدی شیرینی کافی نیست. کنارش باید شربتم بدیم :))
۰۴ آذر ۰۱ ، ۱۶:۵۸ فیلو سوفیا

خیلی مهم نیستن این بازیا؛ جون مردم مهم‌تره؛ عدالت مهم‌تره؛ آزادی مهم‌تره؛ رفاه مردم مهم‌تره؛ حتی مقابله با حجاب اجباری مهم‌تره ولی حیف که شما فقط از چیزایی دفاع میکنی که جونت رو تو خطر نندازه تا شاید یه روزی برگردی به گذشته و با ظلمایی که سایر کشورا کردن و باعث قحطی شدن مبارزه کنی و تو گذشته امکان ناپذیر جونت رو تو خطر بندازی. بهت تبریک میگم: امن ترین روش انسان خوب نما بودن رو برگزیدی.

پاسخ:
آره مهم نیست واقعاً. بازیه. ولی من نمی‌تونم خوشحال نباشم وقتی پرچم کشورم بالا می‌ره و بازی رو می‌بره. کسی رو هم بابت خوشحال نبودنش سرزنش نمی‌کنم. تو می‌تونی هر جور دوست داری برخورد کنی با نتیجهٔ این بازی.
ضمن اینکه بله من جونمو دوست دارم و خودم و موقعیتمو به‌خاطر هر کسی و هر آرمان و هر شعاری به خطر نمی‌ندازم.
من این زندگی امن رو انتخاب کردم، همون‌طور که تو مهاجرت کردی و اون زندگی رو انتخاب کردی. به خودمون مربوطه چجوری زندگی می‌کنیم. واقعاً به خودمون مربوطه. از اون فاز امر به معروفی و نهی از منکری بیاید بیرون و انقدر برای بقیه تعیین تکلیف نکنید :|

 

:)))

اول کردم اون شیرینی پایین طرز پختش رو نوشتین و شد شیرینی وعده داده شده  

 

 

پاسخ:
نه بابا من باقلوای ساده هم بلد نیستم درست کنم چه رسد به باقلوا با شیرعسل

فیلو سوفیا

 

یه جونن یه عمر تلاش میکنه تا یه بار شاید تو دنیاش به مدینه فاضلش به کعبش به آرمان شهرش برسه 

این حق همه است که به آرمان شهرشون برسن. عدالت آزادی اینه که خود شما از این که این افراد بعد روز و شب ها تلاش کردن به نقطه مهم زندگیشون رسیدن و اونجا تونستن به یه بخشی از هدفی که سالها براش جنگیدن برسن خوشحال باشی به خاطر انسانیت

 

تعریف عدالت آزادی فراتر از جریانی که داره رخ میده خیلی بالاتر از هر دو گروه موجود چه اقلیت چه اکثریت

 

دردانه بانو

ببخشید اگر اینجا صحبت کردم 

پاسخ:
هیچ کدوممون منکر این نیستیم که زندگی تو اروپا و کلاً هر جا جز ایران و خاورمیانه چقدر خوبه و چقدر آدم اونجا امنیت و آرامش داره. برای همینه که هر سال این همه دانشجو سر و دست می‌شکونه برای مهاجرت. 
حالا با این اوصاف درسته که من بیام به ایشون بگم چرا نرفتی تو سیستان و بلوچستان به مردم خدمت کنی و زندگی امن و آروم اروپا رو انتخاب کردی؟ نه. چون زندگی خودشه و اگر احتمالاً اون دنیایی باشه خودش قراره پاسخگوی این باشه که از عمرش چجوری استفاده کرده. منم اینجا رو انتخاب کردم و بعداً به اونی که این زندگی و فرصت رو بهم داده جواب پس خواهم داد. بقیهٔ آدما در جایگاهی نیستن که راجع به انتخاب‌های ما قضاوت کنن و ازمون جواب بخوان.

یه کتاب از طاقچه؟! عالیه که :)) قبول میکنم این شیرینی رو :))

اصلا هم زیاده خواه نیستم :))

پاسخ:
بله با کمال میل. 
عنوان کتاب رو با ایمیلتون بفرمایید تا خدمتتون ارسال بشه ^-^

شوخی کردم :)

و اصلا همین که میخواید شیرینی بدید خودش در حکم شیرینیه :)

ان شاءالله همیشه دلتون شاد و پر از آرامش باشه و ممنون :)

پاسخ:
ایشالا روزی برسه که دل همه رو شاد و آروم ببینیم. شادی و آرامش واقعی.

مامانم اومد پسرم رو از دستم گرفت، گفت: حالا هر چقدر می خوای جیغ بزن، بچه دیوونه شد😁

پاسخ:
:)) تصور می‌کنم بچه آروم نشسته بوده و به این فکر می‌کرده که مامان چرا داره جیغ می‌زنه.

ما رفته بودیم طبیعت 

فقط گوشی پسرخاله نتش خوب وصل میشد به تلوبیون 

همه باهم سرمون رو کرده بودیم تو گوشی پسر خاله. یه جیغ و دادی راه انداخته بودیما 😅 

 

پاسخ:
من یه چشمم به تلویزیون بود یه چشمم به گوگل. اسم بازیکنا رو می‌زدم ببینم کی هستن و اهل کجان و چند سالشونه. ولز کجاست هم جز گوگل‌هام بود.

من گلوم هنوز میخاره:/

پاسخ:
ما الان یادمون افتاد که هنوز ناهار نخوردیم :|
۰۴ آذر ۰۱ ، ۱۸:۴۴ فیلو سوفیا

کسی ازت نخواست جونتو به خطر بندازی؛ فقط انتظار این بود که وقتی سازندگان اون پرچم دارن مثل نقل و نبات بچه‌ها ر‌و تو خیابون میکشن یه مقدار شادیت رو کنترل کنی و هی تو چشم چال مردم نکنی که یه بازی رو بردیم و واقعا چقدر هیجان‌انگیز. البته اینم انتظار زیادیه. شما با لبیک قاتلان مردم همون پیاده روی کربلاتو برو، شاید رستگار شدی.

پاسخ:
من فقط حالم با بُرد تیم کشورم خوبه. همین. شادیِ عجیب و غریبی از خودم نشون ندادم که بخوام کنترلش کنم.
ضمناً، من با لبیک کسی نرفتم کربلا. دلم خواست. می‌فهمی اینو؟ دلم خواست. چون حالم اونجا خوبه. تو هم واقعاً حق نداری راجع به سبک زندگی من نظر بدی که کجا برم و کجا نرم و کی خوشحال باشم و کی نباشم و چقدر کنترلش کنم.

تو واقعا فکر میکنی اروپا امنه؟!!

اگه به معنی ترور و این مسائلی میگی که به ایران تحمیل میشه که بله، ایران هم اگر سیاستهای اشتباه اروپا رو داشت، به معنی ای که تو میگی امن بود..

دیگه همه حداقل میدونن که اگه داعش به اروپا راه پیدا نکرد، به چه دلیل بود و کدوم ملتها تو میدون بودن و نقش داشتن.. 

پاسخ:
امنیت شغلی و مالی مد نظرم بود بیشتر. دانشجویی که توانایی و مهارت داره بعد از گرفتن مدرکش بی‌کار نیست مثل اینجا.
به هر حال هر چی باشه از هر لحاظ بهتر از اینجاست و نمیشه انکارش کرد.

این شادی نووووش جونمون و نوش جون هر کی دلش برای ایران میتپه...

ولی من جدی جدی دلم شیرینیایی رو خواست که عکسش رو گذاشتی، اصلا تبریز لازم شدم:)

پاسخ:
فکر کنم فقط قنادی کریمی داره. قنادی کریمی تو اسنپ هم هست. من از اسنپ گرفتم.

به قول خودت نظرت محترمه..  :) 

 

همیشه پشت صحنه مسائل مهمتر از خود اون مسائله.. 

 

 

پاسخ:
همیشه نه. ولی آره قبول دارم که پشت صحنه هم مهمه.
۰۵ آذر ۰۱ ، ۰۲:۲۴ آرزو ‌‌‌‌{ツ}

امروز دلم برای چهار سال قبل و هشت سال قبل و ... تنگ شد. برای شادی‌ جمعی‌ای که انقدر در نظر عده‌ای عجیب نبود (البته برای منم اون‌ورش عجیبه. نمی‌دونم چطوری می‌شه بشینی بازی رو ببینی، گل بزنه بازیکنی که اسمش آشناست و حداقل یه روزی به عنوان بازیکن تیم ملی می‌شناختی‌ش و بعد خوشحال نشی. ابرازش نه ها، خود حسه. ولی خب هرکسی آزاده در این زمینه و نمی‌شه حسی رو اجباری یا حتی اختیاری و خودخواسته ایجاد کرد) و خیلی دسته‌جمعی بود یا حداقل من انقدر «نمی‌دونم» و بلاتکلیف نبودم که هم نخوام و هم بخوام پنهانش کنم. بعد از بازی به دوست فوتبالیم که ازش دورم پیام دادم چی حسی داری که فقط ببینم آیا فضای مشترکی از دوستیمون از دست رفته یا نه (نرفته بود. خوشحال بود) و به اون یکی دوست غیرفوتبالیم فکر می‌کردم که چه بهتر که فوتبالی نبوده و فضای مشترک زیادی در این زمینه نداشتیم.

 

+ راستی شباهنگ، یه صفحه‌ای توی اینستا دیدم که دربارۀ واژه‌ها صحبت می‌کنه. استوری‌هاش زیاده و من به خیلی‌هاش نمی‌رسم ولی برای من که جالب بودن کلا. :) آی‌دی‌ش اینه: h.o.k.h.t

پاسخ:
یکی از ویژگی‌های جامعۀ ما اینه که انقدر تنوع سلیقه و عقیده دارن (اصطلاحاً متکثرن) که به‌ندرت پیش میاد بابت یه اتفاق و مناسبت خاصی، همه‌شون شاد یا همه‌شون غمگین باشن. من از وقتی خودم و جامعه رو شناختم، انتظار شادی جمعی نداشتم ازش. ینی همون چهار سال و هشت سال پیشم باز یه عده بودن که یا سرشون به کار و مشغلۀ خودشون گرم بود یا منتقد فوتبال و بودجه‌ش و شادی برای برد و اینا بودن. من واقعاً انتظار اتحاد از این جماعت ندارم. حتی عرق ملی رو هم همه به یک اندازه ندارن اینجا.

+ ممنونم. الان می‌رم سر بزنم ببینم چه خبره توش. وقتایی که یه پست یا صفحۀ جالب تو اینستا پیدا می‌کنی و با خودت می‌گی برم معرفیش کنم برای شباهنگ، اگه دلت بخواد می‌تونی (اجازه داری) تو همون دایرکت اینستا برام بفرستی. دنبالت نمی‌کنم و درخواست فالو نده :دی ولی درِ دایرکت به روت بازه همیشه. فقط برای تو ها. به در نگفتم دیوار بشنوه :)))) آی‌دیمم فامیلیم آندرلاین اسمم :|

سلام بر خانم دکتر دردانه‌ی خوش قول!

دیروز از حدودای صبح تا غروب توی دانشگاه به شدت مشغول بودیم ولی بین کارها هی پیگیر این بودم بچه‌هااا بازی چیشد؟ تا اینکه یکی از دوستان اومد و نتیجه رو گفت ینی بی‌خیال اینکه کیا اونجان چنان خوشحالی ای کردم که بی سابقه بود. تمام ابهتم ریخت😅

هوای بارونی دلچسب دیشب هم عیشمون رو تکمیل کرد.

تبریک به همه هم‌وطنامون که با این برد از ته دل خوشحال شدن! :)

 

منم شیرینی :))

قبلش یه سوال. این شیرینی با بستنی خشک تفاوت داره از لحاظ مزه و...؟

توی این چندسالی که تبریز دانشجوام هنوز نشده بستنی خشک رو امتحان کنم طعمش همچنان برام سواله.

 

به عنوان شیرینی هم میشه لطفا جاهایی از تبریز رو معرفی کنی که بریم با دوستان خاطره بسازیم برای دوران پسادانشجویی؟

پاسخ:
سلام. 
از اونجایی که من هنوز آزمون جامعم هم ندادم همون مهندس ساده هم صدام کنی قبوله :دی
سوتلاوا و باقلوا نرمه، شُله، عسل و اینا داره ولی اون بستنی خشک، خشکه. مزه‌شونم هیچ شباهتی نداره. هر دو خوشمزه‌ن ولی حتی به‌لحاظ قیمت و مواد اولیه هم خیلی متفاوتن. بستنی خشک، از شیر و شکر و کره تشکیل شده و ساده‌ست ولی این باقلوا هزارتا چیز توشه و فوت و فن داره درست کردنش.
این بستنی خشکه:


این باقلواست که مزۀ آجیل توش محسوس‌تره بس که توش گردو اینا می‌ریزن. باید با چنگال بخوری:


اینم سوتلاوا که طعمش یه کم شبیه باقلواست و اینم با قاشق یا چنگال باید بخوری. چون سفت نیست. مزۀ آجیل و زعفران تو این محسوس‌تر بود:



سر صبی دلم هرسه‌شونو خواست :|

و اما جاهای دیدنی تبریز. 
ببین اگه برای خاطره‌سازی می‌ری، واقعاً فرقی نمی‌کنه کجا بری. قشنگ‌ترین خاطرات من با دوستام کنار یه خیابون معمولی روی نیمکت بوده. یه وقتایی هم یه جاهایی رفتم باهاشون که اسم اون جاها یادم نیست ولی حرفایی که زدیم یادمه. ینی می‌خوام بگم خاطره رو آدم هر جا می‌تونه بسازه :دی
کوه عینالی رو حتماً برید ببینید. یه بار از مسیر صافش برید، یه بار کوهنوردی کنید. تله‌کابین و رستوران و... هم داره.
شاهگلی هم قشنگه. ایستگاه مترو هم داره و مسیرش سرراسته.
مقبرة‌الشعرای شهریار هم جای خوبیه. تو یه محلۀ قدیمیه و دور و برش خیلی هم باکلاس نیست البته.
برای خرید، بازار سرپوشیده‌ش برید. تربیت و یه سری پاساژ و اینا هم داره. مردم عادی معمولاً از اونجا خرید می‌کنن. یه سری پاساژ هم تو ولیعصر و آبرسان هست که شیک‌تره و شاید یه کم قیمتاش غیرعادی‌تر از بازار باشه. یه لاله پارک هم داریم (برای خریده. پارک نیست. مجتمع تفریحی تجاریه) که قیمتاش دیگه خیلی غیرعادیه ولی می‌ارزه یه سر برید و یه چیزی بگیرید و تا آخر عمرتون بگید اینو از لاله پارک تبریز خریدم.
مسجد کبود و امامزاده هم داریم یه چندتایی. سید ابراهیم و سید حمزه رو رفتم من.
شهربازی هم داریم. یکیش تو همون شاهگلیه یکیشم باغلارباغی.
با موزه هم نمی‌دونم حال می‌کنی یا نه. من آخرین باری که رفتم ده دوازده سالم بود و مدرسه برده بود.
سینما ستاره باران نصف‌راه هم پیشنهاد میشه.
پارک مینیاتوری و پارک شمس هم خوبه. سمت چایکنار. ولی کوچیکن.
۰۵ آذر ۰۱ ، ۰۹:۲۶ حامد سپهر

برد تیم ملی یه حسی بین خوشحالی و ناراحتی بود! چرا ما باید این حسها رو تجربه کنیم خدا میدونه

پاسخ:
خودِ برد که خوشحالی داره. ناراحتی آدم بابت مسائل دیگه‌ست.

تناقضی که من میبینم اینه که حجاب توی مناسبت های خاصی نه تنها آزاده بلکه خبرگزاری های داخلی روش زوم میکنن و از اینجا نتیجه میگیرم که کلا این موضوع سیاسیه و اصلا دغدغه دین نیست 

 

و تناقض دیگه هم اینه که پیروزی ها به پای اسلام و دعای ملت مظلوم و لطف اهل بیت و توکل بر خدا نوشته میشه ولی وقتی شکست میخورن نمیگن اسلام یا نظام شکست خورد . اگر بخوایم فوتبال رو به خدا مرتبط کنیم که خدا باید مسیحی باشه چون تا حالا هیچ تیم مسلمونی قهرمان نشده ولی خب مهم نیست 

 

جالب اینجاست که میگن آزادی توی کشور ما هست ولی کسانی که مثلا طرفدار انگلیس بودند رو تهدید کردند و کافه هایی که بعد بازی انگلیس خوشحالی کردند رو بهشون اخطار دادند . یعنی حتی آزادی در مورد مسئله ی بی اهمیتی مثل فوتبال هم وجود نداره . 

 

خوشحالی شون دقیقا مثل راهپبماییشونه که برای خودشون مجازه و برای مخالفینشون نه . 

 

پرچمتون خیر نمیبینه :)

پاسخ:
اون تناقضا رو قبول دارم. در واقع حکومت هم استاندارد دوگانه داره. ولی مردم هم همین رویکردو دارن. ینی اگه قرار بر خوشحالی نکردنه، اونا هم نباید شادی می‌کردن بعد از برد انگلیس.

۰۵ آذر ۰۱ ، ۱۱:۵۴ آرزو ‌‌‌‌{ツ}

چه جالب. من این تکثر رو توی شادی‌های ورزشی حس نکرده بودم واقعا. تا امسال.

+ ممنون :))) از این به بعد همونجا می‌فرستم برات.

پاسخ:
فکر کنم بیشترین غم مشترک رو مردم تو روز عاشورا و بیشتر شادی مشترک رو لحظۀ تحویل سال داشته باشن.

قربونت ^-^
۰۵ آذر ۰۱ ، ۱۱:۵۸ متانویا ...

وای منم خونه دوستم بودم انقد هیجان داشتم :)) و بالا پایین پریدم و جیغ زدم بعد بازی دیدم بنده خدا سگ دوستم از ترس رفته یه گوشه کز کرده دو ساعت بعد بازی داشتم نازشو میکشیدم آروم شه طفلک :)) به دوستم میگم کاش یادم مینداختی من خودم حیوان خانگی ندارم اصلا حواسم نبود این شادی بدون کنترلم میتونه چقدر برای سگت ترسناک باشه :(

بعدم که دوستم میگفت بیرون مطمئنم خبری نیست و فلان :)) رفتیم بیرون شاخ درآورده بود میگفت چرا انقد شلوغه مگه اینا تو مجازی نمیگفتن فوتبال تحریمه؟‌ :)))) 

پاسخ:
:)) کلاً بیرون و اینستا دوتا مقولۀ جدا از همن.
۰۵ آذر ۰۱ ، ۱۲:۰۰ متانویا ...

دقیقا :))

۰۶ آذر ۰۱ ، ۰۰:۰۲ ماه توت‌فرنگی

یعنی خودمون شیرینی رو انتخاب کنیم؟ یعنی ما هم می‌تونیم یه کتاب از طاقچه بخوایم؟ :دی

پاسخ:
چرا که نه :))
انتخاب خودتونه. مثلاً یکی از دوستان، دیدار حضوری رو به‌عنوان شیرینی پیشنهاد داده

سلام چجوری میشه این شیرینی رو خرید اینترنتی کرد 

کلا چ قنادیایی تو تبریز معروفن

پاسخ:
سوتلاوا رو فکر کنم فقط قنادی کریمی داره. 
از اسنپ‌فود می‌تونی اینترنتی بگیری. بدون اسنپ هم تلفنی بگی به خودشون میارن.
تک‌درخت و ایوبی و تشریفات و کریمی معروفن و خوبه کارشون. ما همیشه از اینا می‌خریم.
۰۶ آذر ۰۱ ، ۱۲:۳۴ ماه توت‌فرنگی

فکر نمی‌کنم بتونم حضوری ببینمت به خاطر همین شانس شیرینیم رو با این انتخاب از دست نمیدم. همون کتاب رو انتخاب می‌کنم. 

پاسخ:
پس عنوان کتاب و ایمیلتو بفرست ^-^
اون نقاشی جغد رو هم طلب داری ازم هنوز 

اقا مبارکمون باشه واقعا :)

چه جنگی شده بود تو کامنتا

کاش یه دیقه دست از قانع کردن هم برمیداشتیم و اجازه میدادیم هر کسی هر حسی که داره رو راحت تجربه کنه!

شماره کارت بدم یا چی :)))))))))))

پاسخ:
تو اینستا هنوز جنگه
البته اونجا واکنشی نشون ندادم و جنگ بقیه رو دارم تماشا می‌کنم

برای این بازی تیتاپ خواسته بودی دیگه؟ برای بازی امریکا چی مد نظرتونه؟

باقلوا *_*

پاسخ:
اتفاقاً خودمم دلم باقلوا می‌خواد. ایشالا ببره، هم برای خودمون بگیرم هم برای تو :))
۰۷ آذر ۰۱ ، ۱۲:۰۴ اقای ‌ میم

کسانی تو این بازی گل زدن که اصلا انتظارشو نداشتم

پاسخ:
مدافع اگه گل می‌زد جای تعجب داشت ولی به هر حال گله دیگه

۰۷ آذر ۰۱ ، ۱۴:۳۹ اقای ‌ میم

رامین رضائیان مدافع بود دیگه

پاسخ:
راست می‌گین :))
الان گوگل کردم دیدم روزبه چشمی هم حتی تو خط حمله نبود :|
۰۷ آذر ۰۱ ، ۱۶:۰۷ اقای ‌ میم

غیر از مدافع بودنشون همه از طارمی و سردار انتظار گلزنی دارن اینکه این دو تا گل زدن واقعا عجیب بود:)

پاسخ:
بازیه دیگه. نمیشه از یه بازی انتظار منطق داشت.

ایشالا ایشالا

سلام. ^_^

هنوزم میشه درخواست شیرینی کرد؟🙃

یادته یه بار گفتی صبح تا صبح واسه دوستام پرو/.کسی پیامک میکنم؟

میخواستم بپرسم چه طوری به اون منبع که توش اینا باشه وصل میشید وقتی اصن وصل نمیشه که بخوایم بریم تو منبعش؟

پاسخ:
سلام. 
بله، چرا نمیشه
یه کانال هست به اسم ProxyMTProto
تو اون کانال عضو میشی. هر روز چندتا پروکسی می‌ذارن. کانکت رو می‌زنی و از پروکسی مورد نظر استفاده می‌کنی. هر موقع هم کار نکرد پاک می‌کنی. ولی از کانال خارج نشو هیچ وقت.

خیلییییییی ممنونم. لطف کردین.

فقط یه سوال داشتم در واقع هر روز که اون ادرسای جدید رو میذارن ما تا وقتی وصل نشیم با یکی از ادرسای قدیم نمیتونیم اونی که جدید هر صبح گذاشتن رو ببینیم. درسته؟

یعنی شما هر روز میرین تو کانالش و با یکی از اون ادرسای قدیمی وصل میشین تا بعد پیام اون ادرس جدیدی که صبح گذاشتن رو ببینید؟

و اینکه این ادرسا فقط برای تلگرام کار میکنه، یا اگر در قسمت تنظیمات نتورک گوشی واردشون کنیم میشه باهاش به اینستا و یوتوب هم رفت؟

پاسخ:
من هفته‌ای یه بار عوض می‌کنم. بستگی به نوع اینترنتت هم داره. همراه اول با یه سریاش خوبه ایرانسل با یه سریا، نت مخاطرات و شرکتای خصوصی با یه سریا. این‌طوری نیست که پروکسی‌ای که برای من کار می‌کنه لزوماً با تو هم خوب باشه.
اینا فقط برای تلگرامه. ولی می‌تونی برای تلگرام لپ‌تاپ هم استفاده کنی. 
برای اینستا و... وی‌پی‌ان و افزونه و... خوبه.

اها متوجه شدم.

سپاس فراوان

پاسخ:
قربونت