۱۷۲۹- دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
پریروز یه کم سردرد داشتم که کمش طبیعی بود. ولی شب شدیدتر شد و شدتش دیگه طبیعی نبود. نتونستم بشینم پای لپتاپ و مقالهمو کامل کنم بفرستم برای استادم. بهش پیام دادم و یکی دو روز بیشتر مهلت خواستم. دوتا مسکّن خوردم و خزیدم زیر پتو. من بهندرت مسکّن میخورم و وقتی که میخورم یعنی دردش خیلی درد بوده که نتونستم تحمل کنم. یک جوری نیمۀ چپ مغزم زُقزُق میکرد (به دردِ همراه با ضربان زقزق میگویند) که انگار میخ رفته باشه توش و هی با پُتک ضربه بزنن روش. به این فکر میکردم که چرا دیگران اینجور وقتها دلشون درد میکنه من سرم؟ من سرمو لازم دارم. اون نباید درد کنه. درد جاهای دیگه قابل تحمله ولی دردِ سر نه. البته چشمها و گوشهامم لازم دارم. و انگشتهام. دیگه؟ داشتم به جوراح و جوانح پرکاربرد و کمکاربردم میاندیشیدم. این جوانح رو از دینوزندگی دبیرستان یاد گرفته بودم. فکر میکردم مغزم داره از کار میافته و دارم میمیرم و این آخرین نفسهاییه که میکشم و رفتنیام. فکر میکردم که حیف که نتونستم مقالهمو برای استادم بفرستم بعد بمیرم و وسطِ این فکر که اگه بمیرم بعدش چی میشه یاد لاکِ رویینتنِ فولادزرهم افتادم که آخرش من میمیرم و اون به حیاتش ادامه میده. یه لاکِ نمیدونم چهرنگی با تاریخ تولید ۲۰۰۴ از برند مونتانا دارم که وقتی دانشآموز مقطع راهنمایی بودم مادربزرگ خدابیامرزم از سوریهای که اون موقع سرسبز و آباد و زیبا بود سوغاتی آورده بود برام. طبق چیزی که تهِ لاک نوشته شده انقضاش ۲۰۰۸ هست و انتظار میرفت اینم مثل بقیه بعد از مدتی خشک بشه، یا حداقل تموم بشه، ولی تکون نمیخوره. توی این مدت مدید مادربزرگم خدابیامرز شد و یحتمل کارخونۀ مونتانا هم با کارکنانش زیر بمب و موشک به رحمت ایزدی پیوست ولیکن لاکشون هنوز همچنان مثل روز اولش کار میکنه. از همین برند، رنگهای دیگه هم داشتم که اونها عمرشون به دنیا نبود و خشک شدن. اتفاقی که برای همۀ لاکها میافته و چون تعدادشونم زیاده و نوبتی میزنمشون و چون رنگ اینم خاصه و همه جا نمیزنمش، تموم نشده تا حالا. ولی خشک هم نشده تا حالا. یه وقتایی فکر میکنم توش آب حیات و اکسیر عمر جاویدان ریختن. یه عضو در شورای نگهبان هم داریم (أطال الله عمره!) که با سنوسالش زیاد شوخی میکنند. چون شنیدهام که از این شوخیها ناراحت نمیشود، بعضی وقتها لاکم رو به اسم ایشون صدا میزنم :))
+ تصویر لاک مذکور، با این توضیح که اون ناخنم که یه کم بلند بهنظر میرسه هم چند وقت پیش شکست.
+ شما هم از این چیزها که تاریخ انقضاشون گذشته ولی هنوز در قید حیاتن دارین؟
سلام
بدترین دردها یکی سردرد و دیگری دندون درد خدا نصیب گرگ بیابون هم نمیکنه
اینقدر بد هستن که مغز آدم سوت میکشه نه میشه خوابید نه میشه نشست باید اینقدر این دست و اون دست شی تا خوابت ببره بلکه آروم شه .حالا سردرد با خوابیدن خوب میشه ولی دندون درد نه . من قبلنا مسکن میخوردم ولی الان دیگه نمیخورم چون هم مصره و هم اینکه دیگه اثر هم نداره فقط خواب .
تا دلتون بخواد داشتم ولی دیگه جرعت استفاده کردنش رو نداشتم یه نمونش ژل سر : ))