پیچند

فصل پنجم

پیچند

فصل پنجم

پیچند

And the end of all our exploring will be to arrive where we started
پیچند معادل فارسی تورنادو است.

آخرین نظرات
آنچه گذشت

171- مثل وقتی که

جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ

بعد از نماز می‌نشستم کنار مامان‌بزرگم و دعا کردنشو تماشا می‌کردم و 

ازش می‌پرسیدم چی خواستی ازش؟ چی گفتی؟

نمی‌دونم چرا هیچ وقت دعا کردنو یاد نگرفتم, خواستنو یاد نگرفتم, نیازو یاد نگرفتم

همیشه تسلیم بودم, همیشه قانع بودم, همیشه راضی

حتی به کم, حتی به سختی, حتی به چیزی که دلم نخواسته

شایدم دلیل نخواستن‌ها ترس از نرسیدن بوده

شاید ترسیدم به در بسته بخورم

شاید ترسیدم "نه" بشنوم

مثل وقتی که احسان میگه: خیلی چیزا هست تو دنیا

که نمیشه آرزو کرد

مثل حالا 

که

۹۴/۰۵/۱۶
پیچند (تورنادو، دُردانهٔ سابق، شباهنگ اسبق)

مامان‌بزرگ