۱۶۲۲- قوز بالای قوز و هر دو روی یه قوز دیگه
اون علائمی که سری قبل داشتمو این سری ندارم ولی مدام عطسه میکنم و آبِ بینیمو بالا میکشم و حس میکنم راهِ بینیم بسته شده. خسته و بیحال هم هستم. مشتمشت قرص ویتامین و کیلوکیلو میوه به خوردم میدن و کلافه شدم از چاردیواری اتاقم که دیگه حتی آشپزخونه هم نمیرم و قرنطینه در قرنطینهام. همچنان در برابر دمنوشها مقاومت میکنم. استرسِ مقالههامم دارم. مامان و بابا سالمن ولی حال برادرم شبیه حال منه. مطمئن نیستم ولی احتمالاً چند روز پیش که بابا حالش خوب نبود و باهاش رفتم بیمارستان قلب و از جلوی اورژانس کروناییا رد شدم از اونجا گرفتم آوردم خونه. دوتایی رفته بودیم. برادرم هم تنهایی رفته بود داروخونه. اونم میتونه از اونجا گرفته باشه آورده باشه. بابا هر دو دوز واکسنشو زده ولی برای واکسن مامان هر جا رفتیم گفتن فعلاً دوز دوم میزنیم و واکسن نزده هنوز. دوستان و آشنایان و فک و فامیل یکییکی دارن پرپر میشن و نگرانم. یکی از استادای ترم قبل هم گفته مهرماه باید بیایید امتحانتونو جلوی چشم خودم بدید تا نمرههای پایانی رو بدم. برای امتحان اون درس هنوز هیچی نخوندم. گفتن ترم بعد احتمالاً حضوریه. حال تهران رفتن و این امتحانو ندارم. حوصلۀ خوابگاهو که دیگه اصلاً ندارم. از یه طرف دانشگاه پیامک داده توش نوشته «کسری مدارک». توضیح دیگهای نداده. امروز روز انتخاب واحد برای ترم بعد که ترم سوم باشه هم هست. صبح وارد سامانه شدم دیدم نوشته کسری مدارک داری و اجازۀ ثبتنام نداری. مدارک دورۀ ارشدم هنوز دست دانشگاه دورۀ دکتری نرسیده. زنگ زدم محل تحصیل ارشدم و گفتن ایشالا تا اواسط مهر آماده میشه و شما تا اون موقع پایاننامهتو طبق نظر داور دفاع ارشدت باید ویرایش کنی و پرینت بگیری و با جلد زرشکی صحافی کنی بیاری برامون تا مدرکتو بدیم. در ادامه افزودند باید از ادارۀ رفاه و آموزش و کتابخونه و یه سری جاهای دیگه هم برگۀ تسویهحساب بگیری. گفتم من اصلاً وام نگرفتم که بخوام تسویه کنم. کتابی هم از کتابخونهتون دستم نیست. گفتن به هر حال باید مراحلشو طی کنی. حالا من از مراحل آزادسازی مدرک ارشد و ارسالش به دانشگاه جدید اطلاع چندانی ندارم ولی قبلاً هفت خان (شایدم هفت خوان) مدرک کارشناسی رو گذروندم که بگیرم ببرم برای ارشد و میدونم که همون بند و بساط در انتظارمه. دوباره زنگ زدم بهشون گفتم حالا تا اواسط مهر مدرکم آماده بشه و من این مراحلو طی کنم خودشون یه زنگی به آموزش دانشگاه فعلی بزنن بگن منع ثبتناممو بردارن که واحدای ترمو بعدو بردارم. بعد ایشالا مدرک ارشدم هم میبرم براشون. حالا سیستم ثبتنامو باز کردم میبینم سهتا گزینه بیشتر نداریم و همون سهتا گزینه رو هم باید برداریم. ینی دریغ از یه درجه آزادی عمل. یا اینا مفهوم انتخاب رو متوجه نشدن یا من اشتباه برداشت کردم. البته کل زندگی همینه. بشقاب کرفسو میذارن جلوت میگن همینه که هست، میخوای بخور میخوای نخور. اشرف مخلوقات هم هستیم تازه.
+ ایشالا از فردا شب پستهای از هر وری دری رو با قسمت پنجم پی میگیریم. به شرط حیات البته :|