۱۵۱۶- سرم
از هفتۀ آینده ترم دوم شروع میشه و مقالههای ترم اول رو که باید تا سیام تحویل میدادم هنوز نتونستم کامل تحویل بدم، چرا که روز آخری که اختصاصش داده بودم به جمعبندی و ویرایش مقالهها و اون روز دیروز باشه، از صبح حالم خوب نبود و شبم با اینکه دکتر گفت مسکن زدم به سِرمُت و برو استراحت کن، برگشتم خونه و با پیامِ هنوز مقالۀ شما دریافت نشده و تا پایان امروز فرصت داشتیدِ استادم مواجه شدم و تا هفت صبح امروز که اول اسفند باشه بیدار بودم که حداقل یکی از چهارتا مقاله رو جمعبندی کنم بفرستم و فرستادم. برای دومی هم تا آخر شب فرصت گرفتم و استادِ اون دوتای دیگه هم بین استادها ارحمالراحمینه و شنبه هم بفرستم چیزی نمیگه.
اخلاقم اینجوریه که اگه مریض بشم خودم خودجوش نمیرم دکتر. در برابر دارو و دکتر رفتن مقاومت میکنم و منتظر میمونم خودم خوب بشم و اطرافیانم باید دست و پامو ببندن و ببرنم دکتر. ولی این سری حس کردم واقعاً دارم میمیرم. سردرد داشتم و بعدشم تهوع. شب گفتم منو ببرید دکتر و از حال رفتم و من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود. آدما معمولاً لحظۀ مرگشون یاد فسق و فجورشون میافتن و توبه میکنن و بابت بعضی از اعمال ننگینشون پشیمون میشن و تصمیم میگیرن اگه نمردن اون کارو ترک کنن یا فلان کار دیگه رو انجام بدن، ولی من در این مواقع حساس به سه چیز و فقط هم به همین سه چیز فکر میکنم. اولین چیز اینه که اگه بمیرم کیا غصه میخورن و غصۀ غصه خوردنِ اونا رو میخورم. دومین چیز مقالهها و پروژههای ناتمامیه که دستمه و براشون وقت و انرژی صرف کردم و افسوس میخورم که کاش یکی پیدا بشه ادامه بده کارمو و به یه جایی برسوندش و نیمهتمام نمونه. سومین چیز هم وبلاگمه که همیشه با خودم درگیرم که قبل از مرگ بیام قالبشو پاک کنم و صفحۀ سفیدش کنم یا بذارم بمونه به امان خدا. به کامنتهای پاسخ داده نشده هم فکر میکنم.
با این طرح منع تردد هم دوتا انتخاب بیشتر نداشتیم اون وقت شب. انتخاب اول این بود که بریم تو دل شهر و جریمه بشیم و با دفترچه بیمه تو بیمارستان دولتی ویزیت بشم و هزینۀ گزافی بابت دکتر و دارو متحمل نشیم، و انتخاب دوم هم اینکه بریم همین بیمارستان خصوصی نزدیک خونهمون و در واقع سر کوچهمون و جریمه نشیم و به جاش ویزیت و هزینه آزاد باشه که گزینۀ دوم رو انتخاب کردیم و باورم نمیشه یه سرم محتوی مسکن و از اون ویتامینا که رنگش زرده و بوش تنده، صدتومن شده باشه :|
+ چند روزه وبلاگها رو بدون فیلترشکن نمیتونم باز کنم. با فیلترشکن هم کامنتام ارسال نمیشه.
+ اصطلاحِ بکش خوشگلم کن رو شنیدید؟ ما ورژنِ بکش دکترم کنش هستیم [عکس].
+ عنوانو هم هر جور دوست دارید بخونید. سَرَم و سِرُم جناس خط دارن. ما بهش میگیم همنویسی یا homography.
+ اگر دانشجویید، برید شصت گیگتون رو بگیرید از اینجا https://ictgifts.ir/